روزنوشت 19
دانشآموز دیروز
روزنوشتهای دختران بازمانده از آموزش
روزنوشت ۱9
شمامه هلن از بدخشان
سلام، من شمامه هلن هستم. دختری بدخشانی. هیچگاه از تلاش دست نمیکشم. چون دختر افغان هستم. رنجدیدهام. نازدانهام. به کوچکترین حرف دلم میرنجد قبول. اما آنقدر ضعیف و ناتوان نیستم که به امرهای تو، سر خم کنم. ای دشمن قلم! من، قوی چون دخت افغانزمینم. تا وقتی خون در رگهایم جریان دارد، اجازه نمیدهم رنگ قلم من خشک شود. اگر ضرورت باشد از خون که در بدن دارم، قلم میسازم. مینویسم. مینویسم… این دوسال که زندگیمان زیر سلطهی طالبان گذشت، فکر میکنید، دختران و زنان شجاع سرزمینم را؛ در خانه قید کردید و کمکم رو به نابودی خواهند رفت؟! نه! ما دختران شجاع و زنهای شجاع افغانستانی، از خانه هم مبارزات خود را ادامه خواهیم داد. ادامه خواهیم داد.
نه تنها ما دختران شجاع افغانستانی؛ بلکه تمام مردم این کشور از حکومت طالبان به ستوه آمدهایم.از حکومت طالبان چی میشود انتظار داشت؟
حاکمان زنستیز امروز کشور، از باسوادبودن، زنان و دختران میترسند. میدانید چرا؟ چون یک مادر باسواد، دختر/ پسر انتحاری به دنیا نمیآورد. و اجازه نخواهد داد تا فرزندش، به راه اشتباه قدم بگذارد. طالبان «ضدزن» هستند. اینها، زنها را فقط برای همبستری و در رختخواب به رسمیت می شناسند و تمام، میدانید چرا؟ چون زنان و دختران را فقط وسیلهی برای شهوترانی میشناسند. ولی زنان امروز، دیگر مثل گذشته نیستند، که از ظلم مردان طالبنما سکوت کنند. بلکه تا قلم بدست داریم و خون در رگ مبارزه خواهیمکرد، تا من به عنوان یک «زن» به رسمیت شناخته شوم.