در خدمت خیانت بزرگان
محرم علی عالمیان
به مناسبت هفته شهدا
امروزه صفحات مجازی پر شده از عکسها، پیامها، توییتها، ریتوییتها، پستها و استوریهایی که تصاویر و فیلمهای رهبران و بزرگان جهادی را به اشتراک میگذارند.
اکثریت قریب به اتفاق، بدون درک و تشخیص خود، و با فهمی که از گذشتگان و تبلیغات رسانهها و فضای مجازی دارند، به تعریف و تمجید و قدردانی از این رهبران جهادی میپردازند.
اما در سوی دیگر، عدهای قلیل از اهل خرد که نگاهی انتقادی و سازنده به این رهبران دارند، به سرعت با برچسب قومپرستی و تعصب مواجه شده و از صحنه رانده و حاشیهنشین یا حتی منافق خوانده میشوند.
به همین دلیل، جامعه ما با تفکر انتقادی که در واقع سازنده و وحدتبخش است، چندان موافق نیست.
تفکر انتقادی، تفکری است که در برابر تفکر عوامپسند و دیگر ساخته قرار میگیرد. متفکران و اهل خرد با داشتن آگاهی کامل از افکار، باورها و نظرات خود، مسائل را بررسی کرده و راهکاری جامع و مفید ارائه میدهند. برخلاف مردم عوام که بدون تحلیل و بررسی، کورکورانه هرچیزی را قبول یا رد میکنند.
آنچه در این روزها به مناسبت هفته شهدا برای من حیرتانگیز است، این است که چرا جامعه ما با وجود پتانسیل قویای که از نسل جوان و تحصیلکرده خود دارد و با وجود تجربههای فراز و نشیبهای سیاسی و اجتماعی، هنوز همان تفکر و نگاههای منجمد و بستهای را که گذشتگان داشتند، حفظ کرده است. تفکری که کورکورانه و بهطور احساسی مسائل را تنها بر اساس میل و شهوت شخصی قبول یا رد میکند.
این تفکر همان است که به جنگ داخلی خانمانسوز میان اقوام و مردم جامعه ما منجر شد؛ جنگی که هزاران نفر را قربانی و میلیونها نفر را آواره کرده و هنوز هم تبعات آن آشکار است.
کسانی که میخواهند راه رهبران جهادی را ادامه دهند، نه واقعیتها را میبینند و نه با حقیقتها کنار میآیند. نه تاریخ را به درستی درک میکنند و نه نگاهی آیندهنگر دارند. آنها جامعه، مردم و اقتضائات فعلی را نمیشناسند و درک درستی از مسائل اجتماعی، اقتصادی و سیاسی امروز افغانستان ندارند. بلکه میخواهند با همان اندیشه و روحیهای که باعث جنگ و عقبماندگی ما شد، راه و مسیر رهبران جهادی را در دنیای مدرن امروز که عصر نقد و آزادی بیان است، ادامه دهند.
از سوی دیگر، در نگاه کلی، تفکر انتقادی امروزه در بسیاری از جوامع بیشتر در بین نسل جوان دیده میشود؛ کسانی که منتقد سرسخت مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و تاریخی هستند، نه پیران و کهنسالانی که خود زمینهساز بسیاری از مشکلات فعلی بودهاند. اما متأسفانه، نسل جوان ما تا حدی اینگونه نیست.
با اینکه نسل جوان ما با دنیای مدرن، علم و دانش، تکنولوژی و سبک زندگی انسان مدرن آشنا شده، اما هرگز مانند آنها فکر نمیکند. نسل جوان ما، به جای اینکه رهبران جهادی را از تفکر و برنامههای خود بیرون بیندازد و از آنها انتقاد کند، به تعریف و تمجید از آنها میپردازد و ادعا میکند که اگر راه آنان ادامه یابد، افغانستان به پیشرفت و توسعه خواهد رسید.
از این رو، تفکری که امروز بر ذهن و روان جوانان ما سیطره دارد، همان تفکری است که ۳۰ سال پیش وجود داشت و بدبختیهای فراوانی را به وجود آورد.
بنابراین، تفکر انتقادی یا نقادانه، عبارت است از توانایی بررسی و تحلیل درست و بیطرفانه مسائل و واقعیتها. آنچه قابل ذکر است، این است که تفکر انتقادی نباید با تمایل به بحث و جدل یا انتقاد کورکورانه از دیگران اشتباه گرفته شود. اگرچه مهارتهای تفکر انتقادی میتوانند بهنحوی برای استدلال نادرست استفاده شوند، اما تفکر انتقادی واقعی راهگشا و همراه با آیندهنگری است.
در پایان، در نگاهی واقعبینانه و بدون تعصب، رهبران جهادی همان کسانی بودند که در دریای خون هموطنان خود شنا میکردند و در حمام خون هموطن و برادر خود غسل جهاد مینمودند.
بنابراین، قهرمان و آزادیخواه و عدالتخواه خواندن آنها، جفای بزرگی است در حق آزادی، عدالت و شجاعت.
شعار ما: نه به رهبران جهادی
دیدگاهها و نظرات ابرازشده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع گزاره را بازتاب نمیدهد.