نویسنده: گروه رسانهای گزاره
استاد محمدناصر رهیاب
از شمار دو چشم یک تن کموز شمار خرد هزاران بیشاستاد محمدناصر رهیاب، نهتنها که ادیبی وارسته و پژوهشگری بزرگ بود که نمونهای از تقوا و اخلاق حمیده عصر ما شمرده میشد. هرات، افغانستان و حوزهی ادبیات پارسی، گوهری گرانبها را از دست داده و عالمی در سوگ او به ماتم نشسته است.گروه رسانهای گزاره،… ادامه مطلب استاد محمدناصر رهیاب
روزنوشت ۴
دانشآموز دیروزروزنوشتهای دختران بازمانده از آموزشروزنوشت ۴مریم، فراه امروز کنار پنجرهی اتاقم در حالیکه به گلهای پژمردهی توی بالکن خیره شده بودم، پرندهای کوچک، آهسته در کنار پنجره نشست. از نگاهش پیدا بود گرسنه است. برایش خردهنانی ریختم و به محض اینکه خردهنانها را در ظرفی که برایش آماده کرده بودم دید، از خوشحالی شروع به… ادامه مطلب روزنوشت ۴
روزنوشت ۳
دانشآموز دیروزروزنوشتهای دختران بازمانده از آموزشروزنوشت ۳مرضیه اخلاقی، مزار شریف کلمهی رخصتی را در کودکی وقتی میشنیدم، با همصنفیهایم شعار «زنده باد رخصتی!» سر میدادیم و با فرحت تمام، برای بازی و تفریحِ بیشتر خود را به خانه میرساندیم.برعکس امروز و روزهای دیگر، شنیدن جملهی «رخصت هستید.» سخت اندوهبارمان ساخت.روزهایی بود که در عقب دروازههای… ادامه مطلب روزنوشت ۳
روزنوشت ۲
دانشآموز دیروزروزنوشتهای دختران بازمانده از آموزشروزنوشت ۲هانیه احمدی، هرات گوشهایم داغ میشوند. بدنم گُر میگیرد. تهدلم میگویم، کاش بدنم احساساتم را نشان نمیداد و میگذاشت در آن گوشهی مغزم در کنار هیپوکامپ میماند. سعی میکنم شعر نیمهی حامد ابراهیم پور را بلندبلند برای «زهور» بخوانم:«فقط همرنگ عاقلها نشو دیوانه جانِ من!»ته دلم میگویم، کاش عاطفه و… ادامه مطلب روزنوشت ۲
روزنوشت 1
دانشآموز دیروزروزنوشتهای دختران بازمانده از آموزشروزنوشت 1فرشته عظیمی آیه، هرات بالاخره تجربه، تخیل و تردید را هَمزده و نوشتهیی درآوردم، که نمیدانم اسمش چیست. ته و بالایش کردم، دستی به سروصورتش کشیدم و دل به دریا زدم که به اشتراکاش بگذارم. دهنکجی میکند، خریطهی پرتقال و دستی که تا آرنج درون کیسهی سمت راستش شده… ادامه مطلب روزنوشت 1