«یادداشتی درباره‌ی آگوستین قدیس»

تمنا مهرزاد

نگارنده: تمنا مهرزاد

«هرچیزی را یاد بگیرید، بعدها خواهید دید که هیچ چیزی زائد نیست.»

(هوگونیس سنْت ویکتوری (۱۱۰۶-۱۱۴۱)

یادداشت امروزم را درباره‌‌ی آگوستین قدیس، با الهام از این جملهی هوگونیس نوشتم.

فکر می‌کنم دغدغه‌ی اصلی ما جوانان امروز، چه خواندن نه، بلکه خواندن است.

ما به دنبال مطالعه‌ی آثار مهم و دشوار تاریخی نه، بلکه به دنبال آنهایی هستیم که کم‌اهمیت اند تنوع و جذابیت و فریبنده‌گی بسیاری دارند.

و فکر می‌کنم برای اینکه بتوانیم دید وسیع‌تری در مطالعات خودمان داشته باشیم، و در قسمت مطالعه رسالت‌مند بمانیم، لازم است تا به مطالعه ی آثار فلسفی کلاسیک و تاریخی هم بپردازیم، خواهیم دید در میان تاریکی آنها نورهایی نهفته است که شاید در آثار مدرن کم‌تر به چشم بخورد.

آگوستین قدیس (354-430 میلادی)، فیلسوف و الهی‌دان مسیحی، یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌ها در تاریخ فلسفه غرب و مسیحیت است. او در تاگاست (واقع در الجزایر کنونی) متولد شد و در کارتاژ، رم و هیپو تحصیل و تدریس کرد.

آگوستین در آثار متعدد خود به مباحث مختلفی پرداخته است. برخی از مهم‌ترین آثار او شامل «اعترافات» (Confessiones) و «شهر خدا» (De Civitate Dei) هستند.

1. اعترافات: در این کتاب، آگوستین به شرح زندگی خود، تغییرات روحی و جستجوی حقیقت می‌پردازد. این اثر یکی از اولین اتوبیوگرافی‌های جهان محسوب می‌شود و به بررسی نقش خدا در زندگی انسان و تجربه شخصی ایمان می‌پردازد.

2. شهر خدا: کتاب “شهر خدا” (به انگلیسی: “City of God”) نوشته‌ی سنت آگوستین، یکی از مهم‌ترین آثار فلسفی و دینی در تاریخ مسیحیت است. آگوستین این کتاب را بین سال‌های ۴۱۰ تا ۴۲۲ میلادی نوشته است. در این کتاب، آگوستین به تبیین دو شهر، شهر خدا و شهر جهانی، پرداخته است. او به بررسی نظریات فلسفی، دینی و تاریخی پیرامون پیدایش و آخرالزمان هر دو شهر می‌پردازد و نظریه‌هایی را برای تعادل میان دین و فلسفه ارائه می‌دهد. این کتاب تاثیر گسترده‌ای بر تفکرات مسیحیتی داشته و هنوز هم از نظرات فلسفی و دینی اهمیت زیادی دارد.

این اثر به دنبال تهاجم واندال‌ها به رم نوشته شد و به بررسی تاریخ و سرنوشت انسان از منظر الهی و فلسفی می‌پردازد. آگوستین در این کتاب مفهوم دو شهر را معرفی می‌کند: شهر خدا (Civitas Dei) و شهر انسان (Civitas Terrena).

 نگاهی بر مفاهیم اصلی فلسفه آگوستین 

۱-ایمان و عقل: آگوستین معتقد بود که ایمان و عقل مکمل یکدیگرند. او باور داشت که انسان باید ابتدا به خدا ایمان بیاورد تا بتواند حقیقت را درک کند: “ایمان بیاورید تا بفهمید” (Crede ut intelligas).

۲-اصل گناه نخستین: آگوستین به گناه نخستین و تأثیر آن بر انسان‌ها باور داشت. او معتقد بود که همه انسان‌ها با گناه اولیه به دنیا می‌آیند و تنها از طریق فضل الهی می‌توانند نجات یابند.

«نفرین بر تو باد ای گرداب شنیع رسوم! کیست که بتواند در برابر تو مقاومت کند؟ آیا هرگز خشکیده نخواهی شد؟ تا کی اولاد حوا را به سوی گستره ی دریای ژرف و مهیب خود – که حتی آنانی که بر چوبه ی صلیب برکشیده شده اند نیز از آن به دشواری عبور میکنند – گسیل میداری؟ آیا تو نبودی که در گوشم خواندی ژوپیتر هم زنهار دهنده است و هم زناکار؟ و پرواضح است او نمی توانست در آن واحد هم این باشد و هم آن اما برای آن که زانی واقعی به او تأسی کند چنین غیظ دروغین‌تر متصور شدند.» (اعترافات، ۲۹)

۳-زمان و ابدیت: در بررسی زمان، آگوستین به تمایز بین زمان خطی و ابدیت الهی پرداخت. او معتقد بود که خدا فراتر از زمان است و گذشته، حال و آینده را به یکباره می‌بیند. در کتاب “شهر خدا”، آگوستین به تحلیل از تاریخ جهان از زمان او تا زمان ابدی و همچنین زمانی که خداوند برای نجات انسان ایجاد کرده است می‌ پردازد.

«…و از آنجا که سالهای تو را هرگز پایانی نیست، سالهای تو جز یک امروز جاودانه نیست و از امروز تو چه بسیار روزهای ما و روزهای نیاکان ما تا به حال سپری گردیده اند و آن روزهای دیگر نیز ملاک و قالب خود را از آن روز یگانه و جاودانه ی تو دریافت کرده اند. اما تو تو همان میمانی و تمام آثار دیروز و فردا و آینده ات را امروز می‌آفرینی و تمام آثار دیروز و گذشته ات را امروز خلق کرده ای…»(اعترافات، ۲۰ )

۴-اراده‌ی آزاد: آگوستین به اراده آزاد انسان‌ها تأکید داشت، اما باور داشت که اراده انسان‌ها تحت تأثیر گناه و نیازمند فضل الهی است تا به سمت خیر هدایت شود. از نظر او این اراده‌ی خداوند است که به انسان قدرت اراده داشتن و شناخت خداوند را می‌دهد.

 «…و من تو را ای خداوندگار آسمان و زمین از ابتدای حیاتم و نیز دوران طفولیتی که اکنون چیزی از آن به خاطر ندارم، تکریم و ستایش میکنم اما اراده‌ی تو بر این قرار گرفته است که آدمی بتواند پیشینه‌ی خود را در آینه‌ی وجود دیگری بیابد…»(اعترافات، ۱۹)

۵-مفهوم عشق:

برای آگوستین، عشق به خداوند نقطه‌ی مرکزی از تجربه و تفکر مسیحیت است. او عشق را به عنوان یک ارتباط عمیق و پایدار با خداوند تعریف کرد که انسان را به سوی حقیقت و سعادت واقعی هدایت می‌دهد.او معتقد بود که عشق به خداوند و عشق به خلق؛ دو اصل اساسی در فلسفه و تفکر مسیحی هستند. عشق به خداوند به باور آگوستین نه تنها یک واقعیت اجتناب‌ناپذیر، بلکه یک تجربه اساسی و عمیق بود که انسان را به سوی سعادت و پایداری روحی هدایت می‌کرد.

«…من كجا بودم؟ چقدر از لذایذ خانه‌ی تو دور افتاده بودم. در همین شانزدهمین سال زندگی‌ام، که جنون شهوت به رغم منع قوانین تو آدمی را از فرط پلیدی گستاخ میکند عنان خود را به دست حس جنون آمیزی داده بودم که غریزه ی شرم آور آدمی به آن حکم و شریعت تو منعش می کرد.»

«…نزدیکانم دغدغه ی آن نداشتند که با فراهم کردن امکان ازدواج مرا از سقوط برهانند آنان فقط به این می اندیشیدند که من هنر خوب سخن گفتن و اقناع کردن با آن را بیاموزم.» (اعترافات، ۳۵)

«جز دوست داشتن و دوست داشته شدن مایه ی خشنودی و سبب سعادت من چه میتوانست باشد؟ اما من خود را در روابط روحانی محدود نمیکردم من بر کوره راه روشن دوستی منزل نمی گزیدم آنچه که از اهواء نفس آلوده ی من متصاعد شده بود از جوشش درون بلوغم بوروکراسی آن هواهای نفسانی قلب مرا در خود میفشردند و دل تنگم میساختند آن چنان که قلبم دیگر میان حلاوت روشن عاطفه و ظلام شهوات قادر به تمیز نبود در پس هاله ای از ابهام یکی پس از دیگری سر بر می آورد و جوانی ناتوان من که از لبه پرتگاه هوا و هوس عبور میکرد در گرداب شهوترانی فرو میرفت…»

(شهرخدا، باب دوم، ص ۴۳)

همچنان، آگوستینوس (آگوستین قدیس) در چارچوب فلسفه و الهیات مسیحی خود، «کلمه» (Logos) را به عنوان یکی از ارکان اساسی اعتقاد به تثلیث مورد بحث قرار داد. در اینجا به برخی از مفاهیم اصلی آگوستین درباره «کلمه» اشاره می‌کنم:

۱- ارتباط کلمه با تثلیث

آگوستین بر این باور بود که کلمه یکی از سه شخص تثلیث است که شامل پدر، پسر (کلمه)، و روح‌القدس می‌شود. در این مفهوم، کلمه همان پسر خدا و دومین شخص تثلیث است.

۲- نقش کلمه در خلقت

آگوستین تأکید داشت که کلمه نقش مهمی در خلقت جهان ایفا کرده است. او بر این باور بود که جهان به واسطه کلمه خلق شده است، که این باور بر اساس انجیل یوحنا (1:1) شکل گرفته است: «در ابتدا کلمه بود و کلمه با خدا بود و کلمه خدا بود.»

۳- تجسد کلمه

یکی از اصول اساسی مسیحیت که آگوستین نیز بر آن تأکید داشت، تجسد کلمه است. او بر این باور بود که کلمه (پسر خدا) در جسم انسانی متجسد شد و به عنوان عیسی مسیح به زمین آمد تا نجات بشریت را فراهم کند.

۴-کلمه به عنوان عقل و حکمت الهی

آگوستین کلمه را به عنوان “عقل و حکمت الهی” نیز می‌شناخت. او بر این باور بود که کلمه منبع اصلی معرفت و شناخت الهی است و از طریق آن انسان می‌تواند به درک خداوند و حقیقت نائل آید.

آگوستین معتقد بود که خداوند وجودی مطلق و غیرمادی است و از طریق عقل و دل می‌توان به شناخت او دست یافت. او به موضوعاتی چون وجود، ذات خداوند، و مسئله خیر و شر پرداخته است.

همچنان او به این باور بود که ارسطو و افلاطون و سایر فیلسوفان؛ به دلیل اینکه از «نور ایمان» بی‌بهره بودند، نتوانستند فلسفه خویش را به نحوه‌ی درستی بیان کنند.

او می‌گوید:« افلاطون چون از نور ایمان بی بهره بود نتوانست این نظریات را درست ارائه کند، چون شناختی از [کلمه] نداشت.» (کاپلستون، تاریخ فلسفه، جلد دوم، ص ۴۱۷

«…برخی از آنان [فیلسوفان] به یاری خدا دستاوردهایی بزرگ داشته اند؛ ولی هنگامی که به خودشان واگذار شده اند نقص انسانی آنان را اغوا کرده و به خطا افکنده است.» (شهر خدا، کتاب دوم، ص ۷۷)

۵-کلمه به عنوان (واسطه) میانجی

قدیس آگوستین، همچنین به نقش کلمه به عنوان میانجی بین خدا و انسان اشاره می‌کرد. او بر این باور بود که کلمه از طریق تجسد خود، به انسان نزدیک شده و راه ارتباط با خدا را هموار کرده است.

در کل، از نظر آگوستین، کلمه (Logos) جایگاه مرکزی در الهیات مسیحی دارد و نقشی چندگانه در خلق، نجات، و شناخت الهی ایفا می‌کند. این مفهوم تحت تأثیر فلسفه نوافلاطونی و آموزه‌های کتاب مقدس قرار دارد و به شکلی عمیق در الهیات آگوستین جایگاه خود را پیدا کرده است.

این مفاهیم و اصول نشان می‌دهند که آگوستین نه تنها یکی از مهم‌ترین الهی‌دانان، فیلسوفان و نظریه‌پردازان و مسیحیت بوده است، بلکه تأثیر زیادی بر افکار و اندیشه‌های فلسفه غرب گذاشته ‌و با تأثیرگذاری عمیق بر فلسفه مسیحی و قرون وسطی، راه را برای بسیاری از فیلسوفان و الهی‌دانان بعدی هموار ساخت و میراثی پایدار از خود بر جای گذاشت.

وی با تأثیر گذاری وسیعی که در تاریخ فلسفه و دین مسیحی داشته است، به عنوان یکی از بزرگترین فیلسوفان و الهی‌دانان مسیحی شناخته می‌شود. او در آثارش، مباحثی چون ارتباط ایمان و عقل، اصل گناه نخستین، زمان و ابدیت، اراده‌ی آزاد، مفهوم عشق به خداوند، و نقش کلمه در تثلیث و خلقت را بررسی کرده است. آثار برجسته‌ای چون “اعترافات” و “شهر خدا” به عنوان منابع اساسی در فلسفه و دین مسیحی شناخته می‌شوند که هنوز هم تأثیرگذاری زیادی بر اندیشه‌های اجتماعی و دینی دارند.

منابع:

اعترافات، آگوستین قدیس، افسانه نجاتی، تهران، پیام امروز، ۱۳۸۲

شهر خدا، آگوستین قدیس، حسین توفیقی، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۹۳

تاریخ فلسفه، فردریک کاپلستون، تهران، سروش، (۱۳۷۵-۱۳۹۲)

دیدگاه‌ها و نظرات ابرازشده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع گزاره را بازتاب نمی‌دهد.

آدرس کوتاه : https://gozaare.com/?p=1104

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *