گفتگو با هاجر مرعی دانشجوی مصری ادبیات فارسی

گزاره: خوشحال می‌شوم اگر خودتان را به صورت مفصل برای مخاطبین گروه رسانه‌ای گزاره معرفی کنید.

هاجر مرعی: من هاجر مرعی هستم، دانشجوی مصری که در دانشگاه زبان فارسی و ترکی می‌خوانم و این آخرین سال تحصیلی من است. به ترجمه علاقه‌مندم و از انتقال فرهنگ و تمدن ملت‌ها با استفاده از زبان لذت می‌برم.

گزاره: کدام دانشگاه؟

هاجر مرعی: دانشگاه فیوم، دانشکده ادبیات و دقيقا بخش زبان‌های شرقی.

گزاره: چرا زبان فارسی را انتخاب کردید؟ آیا با این زبان آشنایی قبلی داشتید؟

هاجر مرعی: در واقع، من به مطالعه زبان‌ها علاقه زیادی دارم، اما آشنایی قبلی‌ام با زبان فارسی محدود به این بود که می‌دانستم زبان ایران و برخی کشورهای اطراف آن است. با این حال، لذت زیادی بردم و اشتیاق فراوانی برای یادگیری و مطالعه این زبان به عنوان دومین زبان جهان اسلام پس از زبان عربی پیدا کردم.

گزاره: چه تجاربی از آموختن زبان فارسی دارید؟ به نظرتان یادگیری زبان فارسی سخت است؟

هاجر مرعی: والله، در دوران تحصیلم در دانشگاه چیزی پیدا نکردم که باعث شود زبان فارسی را به خوبی یاد بگیرم؛ شاید به این دلیل که دانشگاه‌های مناطق دور از مرکز در بهترین شرایط خود نیستند. اما من زبان فارسی را بسیار دوست دارم و شروع به ترجمه خاطراتی که به زبان عربی فصیح نوشته‌ام به زبان فارسی کرده‌ام، هرچند هنوز آن‌ها را منتشر نکرده‌ام. اکنون در تلاش هستم که رمان «شریک جرم» نوشته جعفر مدرس صادقی را ترجمه کنم و امیدوارم بتوانم آن را به‌صورت ادبی به زبان عربی منتقل کنم. یادگیری زبان فارسی سخت نیست به‌اندازه‌ای که لذت‌بخش است. در هر صورت، یادگیری هر زبانی سختی‌های خودش را دارد و هیچ‌کس نمی‌تواند زبانی دیگر را کاملاً یاد بگیرد مگر اینکه در کشور آن زبان زندگی کند. اما قطعاً دانستن چند زبان مثل این است که وطن دیگری داشته باشید. یادگیری زبان فارسی بسیار لذت‌بخش است.

گزاره: در زبان فارسی مقوله‌ای است‌ که‌ عربی و فارسی چون شیر و شکر در هم آمیخته‌اند، این نزدیکی چه کمکی به یادگیری زبان فارسی کرده است؟

هاجر مرعی: نزدیکی زبان فارسی و عربی کمک بزرگی به یادگیری زبان فارسی می‌کند، زیرا بسیاری از واژگان فارسی از زبان عربی گرفته شده‌اند و این باعث می‌شود که افراد عرب‌زبان با این کلمات آشنایی داشته باشند و یادگیری آن‌ها آسان‌تر شود و همچنین واژگان فارسی‌ای وجود دارند که وارد زبان عربی شده‌اند. این ترکیب زیبا میان عربی و فارسی مانند شیر و شکر، نه‌تنها یادگیری را آسان‌تر می‌کند، بلکه نشان‌دهنده تاریخ مشترک دينى و فرهنگی این دو زبان است.

گزاره: زبان فارسی چقدر در حوزه‌ی آکادمیک مصر شناخته‌شده است؟ چه دانشگاه‌هایی این زبان را تدریس می‌کنند؟

هاجر مرعی: در مصر، زبان فارسی در حوزه آکادمیک به‌طور گسترده شناخته‌شده نیست و بطور اصلى در دانشکده‌های ادبیات و زبان‌های خارجی برخی دانشگاه‌ها تدریس می‌شود. از جمله دانشگاه‌هایی که زبان فارسی را آموزش می‌دهند می‌توان به دانشگاه قاهره، دانشگاه عین شمس، دانشگاه اسکندریه، دانشگاه فیوم و دانشگاه منوفیه اشاره کرد. همچنین، مؤسسه زبان‌های نیروهای مسلح و مؤسسه زبان‌های شرقی وابسته به دانشگاه قاهره نیز زبان فارسی را تدریس می‌کنند.

این زبان در دانشکده ادبیات اغلب به‌عنوان بخشی از گروه زبان‌های شرقی تدریس می‌شود و معمولاً با یک زبان دیگر مانند ترکی یا اردو همراه است. اما در دانشکده زبان‌های خارجی (السن)، زبان فارسی به‌عنوان یک بخش مستقل تدریس می‌شود و در کنار آن زبان‌های اروپایی مانند آلمانی یا انگلیسی نیز آموزش داده می‌شوند.

گزاره: آینده کاری کسانی که زبان فارسی می‌خوانند چه می‌شود؟ آیا کار مناسبی برای فارسی‌آموزان در مصر وجود دارد؟

هاجر مرعی: البته، چون تحصیل زبان فارسی در مصر محدود است، در حال حاضر تقاضای زیادی برای اساتید و دانشگاهیان جهت تدریس زبان فارسی وجود دارد. بنابراین، اولین حوزه شغلی، تدریس در دانشگاه‌ها است، و پس از آن، رادیو و تلویزیون. کسانی که در زمینه ایران شناسی مهارت دارند، معمولاً به کشورهای خلیج فارس مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی سفر می‌کنند. از سوی دیگر، دانشجویان برای درک و تسلط بر زبان فارسی تلاش می‌کنند و به همین دلیل به شرکت در دوره‌های آموزشی در کنار تحصیل دانشگاهی روی می‌آورند. بنابراین، کار به‌عنوان مدرس دوره‌های زبان فارسی در دسترس است.

گزاره: از شاعران و نویسندگان زبان فارسی چه کسی یا کسانی برای شما بیشتر الهام‌بخش بوده‌اند و چرا؟

هاجر مرعی: صادق هدایت، من نوشته‌های او را خیلی دوست دارم و داستان «بوف کور» را مطالعه کرده‌ام که واقعاً فوق‌العاده بود. همچنین عباس جهانگیران، کتاب «خواب دخترها چب نیست» را که ترجمه محمد هاشمی بود، خوانده‌ام و برای او تمام احترام را قائل هستم. مثلا، در رمان “بوف کور” صادق هدایت، شاهد استفاده از نمادگرایی قوی مانند بوف کور به‌عنوان نماد انزوای درونی و مرگ روحی راوی هستیم. راوی با مشکلات روانی و غربت درونی دست و پنجه نرم می‌کند، که نشان‌دهنده درگیری بین هویت گمشده و خواسته‌های او است. همچنین، رمان به مسائل فلسفی مانند الاغتراب و وجودگرایی می‌پردازد، که بیانگر رنج و خلأ انسان است. و در رمان “خواب دخترها چپ نيست”، نویسنده تجربیات افراد را در مواجهه با جامعه و خانواده به تصویر می‌کشد.

از طریق سبک ادبی دقیق و ماهرانه، جهانگيران تأثیرات اجتماعی و روانی را بر شخصیت‌ها منعکس می‌کند، به‌طوری که خواننده با سوالاتی درباره معنای زندگی و رویاها روبرو می‌شود. همچنین، رمان مفاهیم خواب و واقعیت را بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه آرزوهای شخصی می‌تواند بر تصمیماتی که فرد در زندگی‌اش می‌گیرد تأثیر بگذارد. اما در مورد شعر، من تسلط زیادی به زبان فارسی ندارم، بنابراین نتوانستم آن را به خوبی درک کنم، اما برخی از اشعار عمر خیام و فردوسی را مطالعه کرده‌ام و شاهنامه را بسیار دوست داشتم.

محمود دولت‌آبادی، یکی از چهره‌های برجسته ادبیات معاصر ایران است که در رمان‌های خود به زندگی روستایی و طبقات اجتماعی در ایران می‌پردازد. سبک روایت عمیق او و توجه به جزئیات شخصیت‌ها و زندگی روزمره باعث می‌شود آثارش بخش مهمی از ادبیات فارسی مدرن را تشکیل دهند. رمان‌های او مانند “كليدر” تغییرات اجتماعی و سیاسی ایران را بازتاب می‌دهند و او را به یکی از نویسندگان مهمی تبدیل کرده است که تأثیر زیادی در ادبیات معاصر ایران داشته است.

از میان کلاسیک‌ها، سعدی و رودکی منابع عظیم الهام هستند. سعدی با اشعار حکیمانه‌اش در “بوستان” و “گلستان”، حکمت زندگی و اخلاق انسانی را به زیبایی بیان کرده است. رودکی، بنیان‌گذار شعر فارسی پس از اسلام، با کلماتش تصاویری از عشق و طبیعت خلق کرده که زبان فارسی را زنده کرد. شعر آنها همواره منبع الهام و تجلی عمق روح انسانی است. رابطه‌ی عرفان اسلامی و زبان فارسی بسیار عمیق است.

بسیاری از شاعران و نویسندگان بزرگ فارسی‌زبان، مانند جلال‌الدین رومی، حافظ، و سعدی، از زبان فارسی به‌عنوان وسیله‌ای برای بیان تجربیات عرفانی و روحانی خود استفاده کرده‌اند.

گزاره: در مورد رابطه‌ی عرفان اسلامی و زبان فارسی چه نظری دارید؟

هاجر مرعی: من معتقدم که عرفان و زبان فارسی نمی‌توانند اجزای جداگانه‌ای باشند.  زیرا هرگاه از عرفان صحبت می‌کنیم، زبان فارسی به ذهن می‌آید، زیرا این زبان از ابتدا تا کنون مفاهیم عرفانی عمیق و اساسی را در خود جای داده است.

گزاره: در مورد ادبیات زبان فارسی در افغانستان تا حالا چیزی شنیده‌اید؟

هاجر مرعی: در حقیقت من به این عمق نرفته‌ام و اطلاعات زیادی در این زمینه ندارم، اما همین چند لحظه پیش در حال خواندن مقاله دکتره ریم أبو الخیر بودم که در “گزاره” در مورد ادبیات فارسی در افغانستان منتشر شده است

گزاره: برنامه‌ی آینده‌تان چیست؟ می‌خواهید با زبان فارسی چه فعالیت‌هایی انجام دهید؟

هاجر مرعی: چیزهای زیادی در نظر دارم. انشاءالله بعد از تمام کردن دوره کارشناسی، وارد دوره کارشناسی ارشد خواهم شد. به دنبال درک روابط ایران با دنیای عرب و غرب هستم و همچنین می‌خواهم در زبان فارسی عمیق‌تر بشوم. بعد از تمام کردن ترجمه رمان “شریک جرم”، امیدوارم فرصت دیگری برای انتقال نوشته‌هایم از زبان عربی به فارسی پیدا کنم و خوشبختانه اگر موفق شوم به ایران سفر کنم؛ می‌خواهم در ایران روزنامه‌نگاری و رسانه تحصیل کنم.

گزاره: چه کسی از اساتید، دوستان یا خانواده شما را به مطالعه زبان فارسی تشویق کرد؟

هاجر مرعی: به طور قطع، اساتیدم در دانشگاه مرا بسیار حمایت کردند. اولین نفر، دکتر احمد بقوش، رئیس بخش زبان‌های شرقی است که همیشه درباره مزایای یادگیری زبان فارسی با من صحبت می‌کرد و مرا به صبر و پشتکار در این مسیر تشویق می‌کرد. همچنین از دکتر حمدی امین صمیمانه سپاسگزاری می‌کنم. هرچقدر از او تعریف کنم، باز هم نمی‌توانم میزان قدردانی‌ام را بیان کنم ونيز دکتر امانی السید.

 دکتر محمد وحید و دکتر نهال عبد الهادی نیز از دیگر اساتیدم هستند که هیچ‌گاه در پاسخ به سوالاتم کوتاهی نکردند و همیشه حامی من بودند. از دانشگاه منوفیه، دکتر احمد عاطف ابو العزم و دکتر دينا نبيل نیز همیشه به دانشجویان زبان فارسی اهمیت داده و از هیچ کمکی دریغ نکردند. از صمیم قلب برایشان آرزوی موفقیت دارم و از حمایت‌هایشان سپاسگزارم.

در مورد خانواده، متاسفانه آنها علاقه‌ای به یادگیری زبان‌ها ندارند و بیشتر ترجیح می‌دادند که من پرستار شوم. اما پدرم حامی بزرگ من بود. او زبان فارسی را دوست داشت زیرا دوستانی افغان داشت. من بسیار از او ممنونم و مدیون حمایت‌هایش هستم. از صمیم قلب از همکار عزیزم و تنها پشتیبانم طی دو سال سختی یادگیری زبان فارسی، که در عین حال استاد من در دانشگاه است، دکتر احمد عبد التواب تشکر می‌کنم. او همیشه مرا توانمند می‌دید و به من در نوشتن، خواندن و ترجمه انگیزه می‌داد. همیشه به من می‌گفت:

«برای ترجمه رمان شروع کن، مطمئنم کارت فوق‌العاده خواهد شد و نتیجه‌ی کار خلاقانه خواهد بود.»

همچنین وقتی می‌گفت: «افتخار من دست توست، آن را بالا ببر»، انگیزه‌ای بی‌پایان به من می‌داد. امیدوارم که شایسته اعتماد او باشم.

سپاس ویژه‌ای از همکارم احمد ممدوح و همکار دیگرم قمر خميس دارم. محبت‌هایشان را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کنم. و در نهایت، از صمیم قلب از دوست نزدیکم، مهندس محمد ابراهیم، که همیشه مرا افتخار خود می‌دان، تشکر می‌کنم. از شما برای این مصاحبه تشکر می‌کنم. این مصاحبه را شروع موفقی برای خودم می‌دانم.

دیدگاه‌ها و نظرات ابرازشده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع گزاره را بازتاب نمی‌دهد.

آدرس کوتاه : https://gozaare.com/?p=2091

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *