«کاندید: گذار از خوشبینی فلسفی، به واقع گرایی انتقادی»
نگارنده: تمنا مهرزاد
کاندید (Candide) اثریست از ولتر فیلسوف، مورخ و شاعر و نویسنده فرانسوی؛ که در سال ۱۷۵۹ منتشر شد. این کتاب را «شاهکار شعور بشر» نامیدند. ولتر، مدافع سرسخت آزادی بیان، تساهل و مدارا، و جدایی دین از سیاست بود. با آثار و مقالات تند و طنزآمیزش، به نقد نهادهای قدرت و خرافات دینی پرداخت.
رمان فلسفی طنزآمیز کاندید، یکی از شناختهشدهترین آثار ولتر به شمار میرود و به نقد اجتماعی و فلسفی جهان زمان خود میپردازد. داستان کاندید روایتی جذاب از ماجراجوییهای یک جوان سادهلوح به نام «کاندید» است، که تحت تأثیر آموزههای خوشبینانهی استادش «پانگلوس» قرار دارد. پانگلوس، در خوشبینیِ (لایبنیتسی) عمیقی غرق بود و معتقد بود که:«همه چیز در این بهترین دنیا به بهترین نحو ممکن است.»
کتاب کاندید، نقدی تند از ولتر بر خوشبینی فلسفی است که بهویژه در نظریات «لایبنیتس» فیلسوف آلمانی، موج میزند. لایبنیتس، در فلسفهی خویش مطرح میکند که:«این جهان بهترین دنیای ممکن است» زیرا خداوند به عنوان موجودی خیر و کامل، جهانی را خلق کرده که در آن همه چیز به نفع خیر کلی ترتیب داده شده است. خداوند با علم کامل و توانایی بی نهایت خود جهانی را خلق کرده است که (بیشترین میزان خیر) و (کمترین میزان شر) در آن ممکن است. این دیدگاه خوشبینانهی وی که معتقد است هر رخدادی، هرچند ناخوشایند، در نهایت بخشی از یک نظم بزرگتر و بهتر است، توسط ولتر در کاندید به شدت مورد حمله قرار میگیرد. اگرچه در نخست، نظریه او در قسمت ( ارتباط جهان با خدا) با خوشبینی لایبنیتس عجین بود:
«آنچه برای شما بد است، در کل نظام جهان خوب است.» (کاپلستون، تاریخ فلسفه، جلد ششم، ص ۳۴)
اما بعدها وقتی توجه وی به «مسئلهیشر» جلب شد، دیدگاه خود را تغییر داد. و واکنش خود را در شعری که درباره فاجعهی زلزلهی لیسبون نوشته بود، ابراز کرد و همچنین در جایی دیگر، در کتاب کاندید، دغدغهی خود راجع به این مسئله را بیان داشت.
«…با این همه زمین لرزه مصیبتبار لیسبون، در سال ۱۷۵۵ توجه ولتر را به شدت به مسالهی شر جلب کرد»
(کاپلستون، تاریخ فلسفه، جلد ششم، ص ۳۵)
شخصیت پانگلوس در کاندید، نمایندهی دکترین خوشبینی فلسفی است و بدون توجه به حوادث فاجعهباری که برایش رخ میدهد، همچنان به این باور پایبند است که «همه چیز برای بهترین نتیجه است»
کاندید در ابتدا به شدت تحت تاثیر استاد خود قرار دارد، و در جایی در کتاب میگوید: «استاد پانگلوس میگفت: ثابت شدهاست که اشیاء نمیتوانند غیر از آنچه که هستند باشند، زیرا هر شیئی برای هدفی ساخته شده است و هر شیئی الزاماً برای بهترین هدف ساخته شده است. توجه کنید که بینی برای نگهداری عینک است زیرا ما عینک داریم. پاها برای این درست شدهاند که شلوار بر آنها پوشیده شود، بدین جهت ما شلوار میپوشیم. سنگ ها برای این خلق شدهاند که تراشیده شوند و در ساخت قلعه ها به کار روند…» (کاندید، ولتر، محمد علیخانی، ص ۱۲)
اما ولتر نویسنده، از طریق حوادث داستان نشان میدهد که دیدگاههای خوشبینانهی کاندید و استادش، نه تنها غیرمنطقی، بلکه به نوعی پوچ است. کاندید و همراهانش با فجایع بزرگی مانند زلزله، جنگ، شکنجه، و بردگی روبرو میشوند که هیچکدام با خوشبینی فلسفی لایبنیتس قابل توجیه نیستند. در جایی از کتاب، کاندید، با تاسف و پشیمانی بسیاری میگوید:
«من اکنون به این نتیجه رسیدهام که پانگلوس فیلسوف، هنگامی که موعظه میکرد همه امور این دنیا بهترین و خیر محض هستند، با بیرحمی تمام مرا فریب میداد او نیز مانند مقام روحانی سالوس بود، سبع بود و بی رحم. من بعضی اوقات در درون خود آشفته و آتشی میشوم، بعضی اوقات از شدت مصیبت به حال ضعف و غش میافتم، روان پریش شدهام، ذهنم لبریز از منظره قتل فجیعانهی پدرم، مادرم و برادرم، مملو از بیاحترامی و اهانت آن سرباز وحشتناک بلغار و آن چاقویی که به شکم من زد، از کجای تیره بدبختی های دیگر خود بگویم از بردگی و کنیزی من، کار من به صورت یک آشپز سروان بلغار، من، عیسیشار دهشتناک من، روحانی عالی مقام پست و منفور من، به دار آویخته دیدن پانگلوس آن مرد پست و ژاژ خا…» (کاندید، ولتر، محمد علیخانی، ص ۴۳)
ولتر با طنز و هجو نشان میدهد که خوشبینی محض میتواند به نوعی انکار واقعیت منجر شود و انسانها را از پذیرش و مواجهه با مشکلات واقعی بازدارد. او معتقد است که این دیدگاه سادهانگارانه، عواقب منفی در پی دارد و مانع از آن میشود که افراد به جای پذیرش منفعلانه مشکلات، به بهبود شرایط زندگی خود بپردازند.
در جایی دیگر کاندید بیان میدارد: «پانگلوس ارجمندم! اکنون به من بگو پس از اینکه به دار آویخته شدی پوستت را کندند با بیرحمی تمام شلاقت زدند و مجبورت کردند که در کشتی پاروزنی کنی، آیا با تمام این اوصاف هنوز فکر میکنی که در این دنیا همه اشیاء و امور به بهترین وجه خود هستند و همه بر خیر اند؟» (کاندید، ولتر، محمد علیخانی، ص ۱۶۹)
در نهایت، خوشبینی کاندید جایش را به واقعبینی میدهد .اما استاد وی پانگلوس، هنوز بر سر دیدگاههای خود باقی میماند.
پانگلوس در جواب اعتراض کاندید مبنی بر خوشبینی وی میگوید: «من هنوز بر عقاید خود باقی هستم. زیرا اولاً من یک فیلسوف هستم و ثانیاً “لایبنیتس” فیلسوف آلمانی نمی تواند بر خطا باشد. او گفته است، هماهنگی ای که در ازل بین امور کلی و جزیی عالم ایجاد شده است، زیباترین جنبه عالم است به هر روی برای من درست نیست که علناً از عقاید خود برگردم.»کاندید، ولتر، محمد علیخانی، ص ۱۷۰)
در نهایت، ولتر نتیجه میگیرد که به جای غرق شدن در فلسفههای انتزاعی، باید به کار عملی و مفید پرداخت. پایان رمان با این جمله که “باید به کشتن باغ خود بپردازیم”، تأکیدی بر همین ایده است: زندگی و بهبود آن نیازمند تلاش عملی است، نه توجیهات فلسفی غیرواقعی. این دیدگاه ولتر، نقدی بنیادین بر خوشبینی لایبنیتس و فلسفهای است که درد و رنج جهان را توجیه میکند.
در طول داستان، کاندید و همراهانش با مصائب، بلایا و فجایع متعددی روبرو میشوند که به مرور این خوشبینی سادهلوحانه را زیر سوال میبرد. ولتر با استفاده از طنز و هجو، نظریات خوشبینی فلسفی لایبنیتس را به چالش میکشد و نشان میدهد که واقعیت جهان پر از رنج، بیعدالتی و بیمعنایی است.
کاندید همچنین نقدی است بر نهادهای اجتماعی مانند کلیسا، ارتش و دولت و به پوچگرایی و تناقضات اخلاقی آنها اشاره دارد. کاندید داستانی از مواجهه با تناقضات و نابرابریهای جهان است که در نهایت بر این تأکید دارد که زندگی با وجود همه چالشها و مصائب، نیازمند کار، تلاش و واقعگرایی است.
پایان رمان با نتیجهگیری کاندید مبنی بر این که «باید به کشتن باغ خود بپردازیم»، پیام عملی و زمینیتری را بیان میکند؛ یعنی به جای غرق شدن در بحثهای فلسفی بیحاصل، باید به کارهای عملی و سودمند پرداخت.
داستان کاندید ولتر، با تمام طنز و هجو خود، همچنان در دنیای امروز پیامهایی مهم و مرتبط دارد. کاندید، جوانی است که با ایدههای خوشبینانه و غیرواقعی وارد دنیایی میشود که پر از رنج، بیعدالتی، و فاجعه است. این داستان نشان میدهد که چگونه پذیرش سادهانگارانهی نظریههای خوشبینانه میتواند انسانها را از واقعیتهای سخت زندگی دور کند.
در دنیای امروز، بسیاری از ما همچنان با خوشبینی غیرواقعگرایانه یا توهماتی دربارهی آینده و وضع بشر و جهان اطراف خود زندگی میکنیم. شبکههای اجتماعی، تبلیغات و حتی برخی ایدئولوژیها، گاهی تصویری از جهان ارائه میدهند که به همان اندازه سادهانگارانه و دور از واقعیت است. همانطور که کاندید در طول سفرهای خود متوجه پوچی دیدگاههای فلسفی استادش پانگلوس میشود، ما نیز میتوانیم با رو به رو شدن با چالشهای زندگی، اهمیت واقعگرایی و عملگرایی را درک کنیم.
پیام اصلی کاندید این است که به جای اینکه منتظر “بهترین دنیای ممکن” باشیم یا به توهمات خوشبینانه دل ببندیم، باید دست به کار شویم و در عمل به بهبود شرایط خویش و دیگران بپردازیم. جمله معروف “باید به کشتن باغ خود بپردازیم” تأکیدی است بر اهمیت تلاش و کار عملی در برابر شعارهای انتزاعی و ایدهآلیسم بیثمر. این پیام همچنان برای کسانی که در دنیای مدرن به دنبال راهحلهای ملموس برای مشکلات واقعی خود هستند، الهامبخش است.
این کتاب به دلیل سبک طنزآمیز، نقد تیزهوشانه و دیدگاههای انتقادی خود همچنان یکی از آثار مهم ادبیات جهان و فلسفه روشنگری محسوب میشود.
منابع:
۱-(تاریخ فلسفه، فریدریک کاپلستون، جلد ششم، تهران، سروش ۱۳۷۵)
۲-(کاندید، ولتر، محمد علیخانی، تهران، ۱۳۸۱)
دیدگاهها و نظرات ابرازشده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع گزاره را بازتاب نمیدهد.