پارسی را پاس داریم!
نگارنده: حاکی خاور
«زبان پارسی» یکی از کهنترین و شیرینترین زبانهای جهان به شمار میرود. زبان شناسان و پژوهشگران این زبان را زبان علم، دانش و تمدن گفتهاند، این زبان حامل ادیان زیادی نیز است. با وجود این همه، این زبان خم و پیچ های زیادی را پشت سرگذاشته و در مقابل دشمنهای زورمند و بیرحمی مبارزه کرده است، خوشبختانه هر بار توانسته خود را قویتر ثابت کند. در این اواخر حریفان آن نیز تیغ به دست گرفته و میخواهند، ریشهی آن را قطع کنند. لذا باید کوشش نمود، تا این میراث کهن را پاس داشته و از دست دشمن نجات داد. «زبان پارسی» یکی از زبانهای کهن جهان است، این زبان، با زبانهای زیادی همرکاب بوده، با آنها پهلو زده است. بیشتر همرکابان این زبان از بین رفتهاند، پوسیده شدهاند، تکه و پارچه شدهاند. در حال حاضر بهجز نام چیزی دیگری از آنها باقی نمانده است، از بیشتر آنها حتا نامشان نیز باقی نمانده است. خوشبختانه این زبان تا هنوز عرش داشته و گلو پاره میکند. این زبان نسبت به سایر زبانهای دنیا خیلی شیرین، ساده و روان است. دانشمندان و پژوهشگران، لقب شرینترین زبان را به آن بخشیدهاند. خواندن و نوشتن به این زبان، به انسان شور و مستی بخشیده و کامش را شیرین میسازد. من خودم، به دو زبان دنیا چیره استم، زبان عربی و پارسی. اما زبان پارسی نسبت به عربی خیلی شیرین، ساده و روان است، شعر زبان پارسی با اشعار عربی خیلی متفاوت است، اشعار پارسی خیلی شیرین است، خیلی زیباست. از خواندن آنها آدم کیف و لذت میبرد.
این زبان، رابطهی رمزآلود و اسرار آمیزی با علم و دانش و تمدن دارد، در بخش پیشرفت علم و دانش و ساخت تمدنهای بزرگ نقش پختهیی را بازی کرده است. به روایت ساده باید گفت این زبان، در ساخت تمدنها پختهتر عمل کرده است. در شکم خود شاعران، ادیبان، نویسندهگان و دانشمندان زیادی را پرورش داده است. شاعرانی همچون فردوسی، مولوی، حافظ و سعدی را تقدیم جهان کرده است. دانشمندانی مانند ابن سینا، رازی و خوارزمی را به انسانها بخشیده است. این زبان بر علاوهی اینکه چندین تمدن را ایجاد کرده، در پیشرفت تمدنهای بیگانه نیز کارساز بوده است. زردشت را بارزترین شخصیت دینی این زبان خواندهاند، گفتار نیک، پندار نیک و کردار نیک از باغ او سرچشمه میگیرد. علاوه بر آن ادیان بیشتری از قعر آن تابیده است. این زبان از زمان تولدش تا به حال، سختیهایی را پشتسر گذاشته است، با زبانهای زیادی جنگیده است، مورد تهاجم زبانهای زیادی قرار گرفته، زخم خورده، خونآلود شده، اما باز هم خود را نباخته است، از مبارزه دست نکشیده، در مقابل دشمنهای برزگ و بیرحم ایستادهگی کرده است. با وجود تهاجمهای بزرگ، تهاجم زبان عربی بزرگتر و پر زورتر بوده. زبان عربی بیشتر زبانها را عقیم ساخت، کشت، درید، پاره کرد و در نهایت آنها را بیجان ساخت. اما این زبان مردانهوار در مقابل آن مبارزه کرده و باداشتن فردوسی و شاعران مثل آن پیروز گشت. درست زمانیکه دانشمند ایرانی از یک دانشمند مصری سوال میکند، به او میگوید:«شما زبان داشتید، فرهنگ داشتید، تمدن داشتید؟ چرا به این روز رسیدید؟ چرا زبان شما از بین رفت؟» به گرد چشمان دانشمند مصری اشک حلقه میزند پاسخ میدهد، ما فردوسی نداشتیم!.
امروز نیز مانند آن زمان، «زبان پارسی» دشمندار شده، حریف پیدا کرده، پشتونها در افغانستان و گروههای دیگر تیغ بر دست گرفته و میخواهند، آن را از ریشه نابود کنند، به گونهای آن را بیجان سازند. لذا باید قلم بر دست گرفته، خود را فردوسی ساخته و از این میراث چند هزاز ساله نگهبانی کنیم، به باغ آن آب بریزیم، تنههای آن را تازه نگهداریم، نگذاریم ریشههای آن خشک شود.
دیدگاهها و نظرات ابرازشده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع گزاره را بازتاب نمیدهد.