نعیم فراشری؛ زین قند پارسی که به آلبانی می رود
دکتر امیر نعمتی لیمایی
برابر با تاریخ و بر اساس آنچه کتاب ها، اسناد و مدارک به یادگار مانده از روزگاران پیشین هویدا می دارند توانمندی فرهنگی مردمان ساکن در فلات ایران دوچندان و افزون بوده و همواره یارای آن داشته عطف توجه و عنایت اقوام و مردمان دیگر سرزمینهای این کره خاکی را به خویش جلب دارد.
نشانه ها و براهین بر اثبات این مهم بسیار است و این کوتاه جستار را نه برای ارائه همه آن گنجایشی فراهماست و نه نگارنده را سودای آن به سر است که به کشیدن کباده سنگین این کار سترگ دست یازد. با وجود این شاید بتوان گفت نفوذ افزون زبان فارسی در میان دانشوران دیگر اقوام و ملل و بهره جستن آنان از زبان فارسی برای سرایش و نگارش بسیاری از آثار خویش، به گمان خود بهترین گواه بر درستی دعوی یاد شده است.
درحقیقت، طوطیان هند همه بی جهت شکر شکن نشدند هنگامی که قند پارسی به بنگاله رفت، بزرگترین دشمن ایرانیان در روزگار صفوی یعنی سلطان سلیم عثمانی نیز بدون سبب پدیدآور دیوانی فارسی نشد، پدر ادب ترکی، امیرعلیشیر نوایی هم بی سبب به تتبع و پیروی از صاحبدلان و ارباب سخن فارسی چون حافظ، جامی، سعدی، نظامی و … نپرداخت، اقبال لاهوری نیز به دور از برهان برای در خوردن رفعت و فطرت اندیشه اش طرز گفتار دری را شیرین تر نیافت و یکی از اصلی ترین ارکان ادبیات آلمان اروپا، گوته نیز بدون علت آرزوی خود مبنی بر مریدی از مریدان حافظ شدن را برملا نداشت.
شایسته و بایسته است یاد شود، شمار بیگانهزبانان دلبسته به زبان فارسی بس افزون است و یادکرد نام یکایک آنان مثنوی هفتاد من کاغذ را می طلبد، اما به یقین یادکرد نام یکی از آنان که وابسته و سرگشته به فرهنگ و زبان فارسی بوده و شوربختانه در میان فارسیزبانان بسیار گمنام و ناشناس مانده است، عاری از زیب نخواهد بود.
آری، سخن از نعیم فراشری است، فرهنگمردی از شبه جزیره بالکان و سرزمین آلبانی. فراشری که در سده نوزدهم میلادی می زیست، از پرآوازه ترین سرایندگان و نویسندگان در درازنای تاریخ آلبانی به شمار می آید. وی اهل سخنی ذواللسانین بوده که برای تدوین و تالیف آثار خویش از دو زبان آلبانیایی و فارسی یاری می جسته است.
گفتنی است، اشعار فراشری که دل در گرو اهل تصوف داشت و پیروی از طریقت بکتاشیه می نمود، ملهم و متاثر از آثار سخن سرایان نامدار ادب کلاسیک فارسی چون عطار، مولانا و سعدی است. شیوه ای که وی پیش گرفت تا اندازه ای همتا و همسان روشی بود که پیشتر امیر علیشیر نوایی، به کار بسته بود. به دیگر سخن، او همچون نوایی که با بهره جستن از مواریث کهن ادب فارسی، هم گنج هایی بر گنجینه پرگهر ادب فارسی فزوده و هم توانسته بود زبان ترکی(جغتایی) را چونان یکزبان ادبی شایسته بنمایاند، در پی آن بود که هم دُری دگر در انبان پرمروارید زبان دری افکند و هم زبان آلبانیایی را به مانند یک زبان ادبی درخور توجه بشناساند و البته از این رهگذر شاهد موفقیت را نیز با سرایش و نگارش آثاری چون گلهای تابستان، کربلا، تاریخ اسکندربیک، تخیلات و … تا اندازه ای در آغوش کشید. از جمله اشعار فارسی او می توان به شعر ذیل که شکوفه نام دارد، اشاره داشت:
مدتی کین مهر بالای منیر
وین زمین و ماه هم بودند اثیر
وان زمان که شمس و ماه و این زمین
دود بودند و تنی شد آتشین
شد زمین و مه جدا از آفتاب
دور شد مه هم از پهلوی تراب
هر یکی از ایشان گشت اندر فضا
اختری پرتاب و پر نور و ضیا
شد نمایان بعد آن این خاکسار
آب و برگ وجانورها بی شمار
ای شکوفه تو کجا بودی نهان
تا بدان دور و بدان کار زمان
به عنوان پایانی بر این گزیده گفتار خالی از لطف نخواهد بود گر گفته آید نه فقط طوطیان هند بلکه عقابان آلبانی (نشان ملی کشور آلبانی عقاب دو سر است) نیز زین قند پارسی که فراشری به آن دیار برد، شکرشکن شدند.