مصاحبهای صمیمانه با حضرت نوروز
نگارنده: سید رامین رحیمی
بهنام خدا و طبیعتی که نوروز را متفاوت آفرید!
فرهنگ: اینبار دریچهی برنامه را با شعری از مولانای بزرگ بر روی نوروز میگشاییم:
اندر دل من مها دلافروز تویی یاران هستند و لیک دلسوز تویی شادند جهانیان به نوروز و به عید عید من و نوروز من امروز تویی!
سلام و درودی بهاری برهمه!
درودی بر اهورا مزدا که با “سیر”اش یکیاز سینهای این سفرهی هفتسین ما را رنگین کرده است!
درودی بر سین دوم که “سبزه” است و پیوند انسان و طبیعت را نمادین کرده است و فرایند رویشی نو و فرشتهی اردیبهشت/ثور است که اردی جهنم را به سبزه آراسته است!
درودی بر حضرت “سیب” که به سرخی میدرخشد و به متانت وصلابت بیمانندی بر سر این سفره نشسته است،
سیبی که به پاکیاش به فرشته مشهور است و زن و باروری را در خودش می پروراند، سیبی که آدم را وسوسه کرد و چنان از درخت افتاد که بر سر «نیوتن» خورد تا این کشش سبب کشف جاذبه شد و سیبی که مداواگر است!
درودی بر “سنجد” که شبیه همیشه میخندد و دلبستگی و فرشتهی خرداد/جوزا را با خودش حمل میکند!
درودی بر “سرکه” که نمادی از جاودانگی و خدای مرداد/اسد است!
درودی هم بر فرشتهی شهریور/سنبله که بعنوان نمادی از “سمنو” و خواربار سنگ سنگین بر وسط سفره حلقه زده است، و کاش امشب باران ببارد تا “سماق” نمادینتر شود و خدای بهمن/دلو را بیشتر به وجد آورد!
فرهنگ: من “فرهنگ” هستم و برای “اجتماع” فعالیت می کنم. در این برنامهی بهاری که گل ها با غنچه ها و شگوفه های تازه و خوشبو به رقص آمده اند و با بوسه های شان طبیعت را تازه از خواب بیدار کردهاند و لباس نو به تناش کردهاند، حضرت “نوروز” را با خود داریم. بدون حاشیه میرویم سر اصل مطلب که اکنون با آمدنش حضرت نوروز برای معرفی به ما چه آورده است؟!
نوروز: درود بر “فرهنگ” عزیز و همهی عزیزانی که ما را میخوانند و تماشا میکنند. من از آغاز جهان تا اکنون دوران زیادی را پشت سر گذراندهام و تجارب زیادی دارم. خیلی از موجودات آمدند و رفتند و این خصلت زندگیست، شاید هم معدودی به من و طبیعتام آسیب زدهاند و آسیب بزنند، اما با آنهم دوستشان دارم، چون من زمینوزمان را به سبزه میگیرم و هوای تازه میآفرینم به همین دلیل در من خشکی و کینه معنایی ندارد.
البته ممکن است روزی من هم نباشم، هرچند دقیق نمیدانم، چون جهان به شکل عجیبی پیچیده است. اگر به اصل سخن برگردم میخواستم بگویم که خیلی ها با من بودند و برایم نوشتند و مینویسند، اما من دوست دارم با رباعیای از خیام معرفی خودم را آغاز کنم که دقیقاً یادم هست که حضرت خیام از زبان خودش برایم خواند:
بر چهرهی گل نسیم نوروز خوش است در صحن چمن روی دلافروز خوش است از دی که گذشت هرچه گویی خوش نیست خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
فرهنگ: میخواهم قبل از اینکه ادامه دهید برای همه با سماجت تمام یادآور شوم که:
نوروزتکتکتان مبارک!
نوروز: خرسندم از اینکه اینقدر مبارکم و همه مرا دوست دارند، چنین نیست؟
فرهنگ: تردیدی نیست که شما مبارک هستید و قریب به اکثریت جهان شما را دوست دارند، اما در ادامهی برنامه خواهیم پرداخت که معدودی یا بهتر است، بگویم که اقلیتی شما را با اینکه دوست دارند نا مبارک میشمارند و جشن برپایی شما را… بگذریم، ادعایشان بیشتر به یک تناقض میماند.
نوروز: من واقعاً شوکه شدم، مگر میشود حتی یکنفر هم که شده مرا دوست نداشته باشد! من به معرفیام ادامه میدهم و بعداً به این مسأله خواهیم پرداخت.
من “نوروز” نخستینروز سال خورشیدی برابر با یکم ماه فروردین/حمل، جشن آغاز سال نو و یکی از کهنترین جشنهای بهجامانده از دوران باستان هستم. خاستگاه من “نوروز” در ایران باستان است و در مناطق وسیعی در آسیا و دیگر نقاط جهان جشن گرفته میشوم. زمان برگزاری من “نوروز“، اعتدال بهاری و در آغاز فصل بهار است.
فرهنگ: سپاس اما میخواهیم وجه تسمیه و ریشهیتان را دقیقتر بدانیم، البته اگر جسارت نباشد؟!
نوروز: شما صاحب اختیارید. واژهی من “نوروز“، از فارسی میانه nwklwc (آوانویسی: nōgrōz) و برگرفته از زبان اوستایی است. مورخان، معادل اوستایی مرا navaka raocah حدس میزنند. امروزه واژهنام من بهطور عام به اعتدال بهاری و آغاز سال نو اطلاق میشود اما در معنای خاص، برای ششمین روز فروردین (با نام «روز خرداد») بهکار میروم.
ایرانیان باستان از من “نوروز” با عنوان «ناوا سرِدا» به معنی سال نو یاد میکردند. مردمان ایرانی آسیای میانه مانند سغدیان و خوارزمیان، من “نوروز” را نوسارد و نوسارجی، به معنای سال نو مینامیدند.
در متنهای گوناگون لاتین، بخش نخست واژهی من “نوروز” با املای No, Now, Nov وNew Naw بخش دوم آن با املای Ruz, Rooz و Rouz نوشته شدهاست. در برخی از موارد، این دو بخش پشت سر هم و در برخی نیز با فاصله نوشته میشوند. در کشوهای مختلف تلفظ نام من “نوروز” متفاوت است. در شهر لکنوی هند که هرساله جشن من “نوروز” برگزار میشود و هفتهنامهای هم با نام من “نوروز” دارد، آنرا به صورت Nauroz تلفظ میکنند که به تلفظ لهجهی دری نزدیک است. به باور احسان یارشاطر، بنیانگذار دانشنامهی ایرانیکا، نگارش این واژه در الفبای لاتین با توجه به قواعد آواشناسی، به شکل Nowruz توصیه میشود. (که البته وی تلفظ فارسی ایران را مبنا قراردادهاست) این شکل از املای واژه من “نوروز“، هماکنون در نوشتههای یونسکو و بسیاری از متون سیاسی به کار میرود.
کاش مرا سیاسی نکنند، چون حالم از دنیای سیاست فعلی بههم میخورد. من نوروزم و کاروبارم با طبیعت است، هرچند همین خودش یکی از سیاسیترین جملات عالم است.
در آخر باید بگویم که نام من “نوروز” در فارسی میانه /no:g ro:z/ بودهاست. در فارسی ایران این واژه به صورت [nou̯ɾu:z] (در گفتار عامیانه، [no:ɾu:z])، در فارسی افغانستان به صورت [næu̯ɾo:z] و در فارسی تاجیکی به صورت [næu̯ɾʉz] یا [næu̯ɾɵz] تلفظ میشوم.
ببخشید که من درست بلد نیستم، تلفظ کنم، چندینجا اشتباه تلفظ کردم، چون تخصص من این نیست و زبان من عمومی است و نامش “بهار” است.
فرهنگ: چه زبان قشنگی! بهار…
کاش ما هم بتوانیم زبان بهار را بیاموزیم و با زبان بهار با طبیعت درد دل کنیم. البته میخواهم در مورد جشنتان پرسشهایی مطرح کنم که دقیقاً چه زمانیست و چه مکانی؟! ضمن آن یادم نرود که همه میخواهند بدانند که چه کسانی در این جشن با شکوه دعوت هستند؟! نیازی به کارت دعوت است یا خیر؟! البته فقط برای بزرگان هست یا در پایین کارت دعوت برحسب معمول به شکل برجسته نوشته است که: ورود کودکان ممنوع است و از آوردن اطفال جداً خودداری کنید؟!
نوروز: هاهاها! کاش انسانها با کودکان که هر کودک بهار یا بهتر است بگویم نوروز هر زندگی است چنین برخوردی نداشتند. جشن من عمومیست و مکان مشخصی ندارد و در هر گوشهی از این هستی می توانید برپا کنید اما در مورد زمانم باید گفت که: جشن من “نوروز” با تحویل سال یا لحظهٔ برابری اعتدال بهاری آغاز میشود؛ لحظهای که خورشید عزیزم در سیر ظاهری خود در ابتدای برج فروردین/حمل، از استوای زمین گذشته و برابری روز و شب رخ میدهد. در گاهشماری هجری خورشیدی، لحظهٔ تحویل سال، تعیینکنندهٔ نخستین روز (هرمز روز یا اورمزد روز) از ماه حمل/فروردین است. چنانچه آغاز سال، قبل از ظهر و در نیمهٔ اول شبانهروز تحویل شود، همان روز، روز من یعنی نوروز است و اگر تحویل سال بعد از ظهر باشد، فردای آن روز، روز من یعنی نوروز است. من “نوروز” در تقویم میلادی در بیشتر سالها با ۲۱ و گاه ۲۰ و بهندرت ۲۲ مارس مطابقت دارم.
در کشوهایی مانند ایران و افغانستان که گاهشماری هجری خورشیدی به کار برده میشود، من “نوروز:، روز آغاز سال نو هستم. اما در کشوهای آسیای میانه و قفقاز، تقویم میلادی متداول است و من “نوروز” بهعنوان آغاز فصل بهار جشن گرفته میشوم و روز آغاز سال بهشمار نمیروم.
فرهنگ: چه سعادت بزرگیست که دراین برنامه شما را با خود داریم. با این حساب شما یک جشن ملی نه بلکه یک جشن فراملی و شاید بینالمللی هستید که متعلق به همه هستید.
آیا تمام دنیا جشن شما را به رسمیت می شناسد؟! البته ممنون میشوم که قبل از آن نگاهی به سنوسالتان و یا پیشینهی تاریخیتان داشته باشیم.
نوروز: برای من مهم نیست که مرا به رسمیت بشناسند یا خیر! همینکه هستم و طبیعت را دگرگون می کنم کافیست اما در مورد پیشینهی تاریخیام باید بگویم که من همیشه بودم، هستم و خواهم بود. هر چند منشأ و زمان پیدایش من “نوروز”، به درستی معلوم نیست. برخی از روایتهای تاریخی، آغاز من “نوروز” را به بابلیان نسبت میدهد. بر طبق این روایتها، رواج من یعنی نوروز در ایران به سال ۵۳۸ (قبل از میلاد) یعنی زمان حملهی کوروش بزرگ به بابل بازمیگردد.
هر چند من یاد آور شدم که همیشه بودم و هستم اما مردم بابل روز اول سال (عموماً در اعتدال بهاری برابر با ۲۱ مارس) را جشن میگرفتند. این زمان برابر با بیداری طبیعت است. از لوحهها چنین برمیآید کهاین جشن من تقریباً از ۲۳۴۰ سال پیش از میلاد، شناخته شده بود. یکی از انسانهای عزیز بنام مری بویس معتقد است که ایرانیان از دیرباز، بر اساس آیین میتراییسم، جشنهای بزرگی چون جشنهای بهاره و پاییز(مهرگان) را برگزار میکردهاند ولی شکوه جشن بهاره بابلیان، ممکن است موجب رهنمود ایرانیان به برگزاری جشن سال نو یعنی جشن من در این ایام شده باشد.
چون وقت برنامه زیاد گرفته نشود، عزیزانی که علاقه دارند می توانند سری به مطالب “عید آغاز سال در بینالنهرین (بابل و آشور) و همچنین در عیلام در اصل بازگشت ایزدِ شهیدشونده، دُموزی”، “مراسم فینیقیها در آغاز بهار به نام مراسمِ آدونیس، روایتهای از زرتشت بهعنوان بنیانگذار نوروز، “متنهای کهن ایران از جمله شاهنامهی فردوسی و تاریخ طبری، جمشید و در برخی دیگر از متنها، کیومرث پایهگذار نوروز”، “پدید آوری نوروز در شاهنامه (جم یما) در حال گذشتن از آذربایجان، برروی تخت جمشید ارگ جمشید در آنجا فرود آمد و با تاجی زرین بر روی تخت نشست با رسیدن نور خورشید به تاج زرین او، جهان نورانی شد و مردم شادمانی کردند و آن روز را روز نو و جم را جمشید نامیدند.”، “آشنایی هخامنشیان با نوروز بر اساس سنگنوشتههای بهجا مانده”، “گمان زنی مبنیبر اعلام جشن ملی “نوروز” توسط کوروش بزرگ در سال ۵۳۸ (پیش از میلاد)”، “گمانه زنی مبنی بر ساخته شدن تخت جمشید برای اجرای جشن نوروز”، “گرامی داشته شدن نوروز در زمان اشکانیان و ساسانیان”، “دانستن ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه تمایز نوروز کوچک و نوروز بزرگ را در عدم احتساب کبیسه”، “استفاده کلمه نوروز در شعر ابونواس، شاعر قرن دوم هجری”، “برگزاری نوروز در زمان صفویان”، “برگزاری عید و جشن با شکوه نوروز بصورت رسمی بنام “سلام نوروزی” در سه بخش در زمان قاجار” و در دوران معاصر…
ببخشید گلویم از اینهمه حرف خشک شد، باید به آموزگاران تاریخ آفرین گفت.
فرهنگ: هاهاها! نوش جان! از حضرت نوروز گرامی میخواهیم که همچنان از این سفرهی پرزرقوبرق نوروزی ما میل کنند.
نوروز: شما لطف دارید. مهربانیتان مستدام!
تا این که سررشتهی تاریخ از دستم نرفته در آخر باید بگویم که: پساز انقلاب ۱۳۵۷ ایران، گروهی از روحانیان محترم شیعه به بدگویی از من “نوروز” و مخالفت با آیینهای من پرداختند، اما هنگامی که دلبستگی شدید مردم به این جشن من را به چشم دیدند، دم فروبستند.
تا قبل از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی تنها کشور جهان که جشن من یعنی نوروز را به عنوان جشن ملی در تقویم خود داشتهاست، کشور ایران بود و البته افغانستان نیز به صورت متناوب این جشن من را داشتهاست. اما با استقلال کشوهای آسیای میانه، ابتدا جمهوری قرقیزستان و آذربایجان و سپس سایر کشوها من “نوروز” را جشن ملی خود اعلام کردند. من “نوروز” به عنوان یک میراث فرهنگی و جشن ملی در دوران معاصر همواره مورد توجه مردم ایران قرار داشتم/دارم و هرساله برگزار میشوم. البته برگزاری جشن من “نوروز” به صورت آشکار در برخی از کشورها توسط برخی حکومتها برای مدتزمانی ممنوع بودهاست. حکومت شوروی برگزاری جشن من “نوروز” را در برخی از کشورهای آسیای میانه مانند ترکمنستان، قرقیزستان و تاجیکستان ممنوع کرده بود و این ممنوعیت تا زمان میخائیل گورباچف ادامه داشت. بااینوجود، مردم این مناطق من “نوروز” را بهگونهٔ پنهانی یا در روستاها جشن میگرفتهاند. همچنین برخی از مردم این مناطق برای جلب موافقت مقامات محلی، نام دیگری بر روی من “نوروز” میگذاشتند؛ بهطور مثال در تاجیکستان، مردم با اطلاق «جشن لاله» یا جشن ۸ مارس سعی میکردند که آیینهای من “نوروز” را بدون مخالفت مقامات دولتی بهجای آورند. همچنین در افغانستان، در دوران حکومت طالبان، -بسم الله! لعنت بر شیطان- برگزاری جشن من “نوروز” ممنوع بود و این حکومت تنها تقویم هجری قمری را به رسمیت میشناخت. تا پیش از سال ۲۰۰۰ میلادی، من “نوروز” در ترکیه (که توسط کردها برگزار میشود) ممنوع و غیرقانونی بود؛ در اغلب مواقع برگزاری من “نوروز” با بازداشت کردها توسط نیروهای امنیتی ترکیهای همراه بود. در سال ۱۹۹۲ (میلادی)، دست کم ۷۰ کرد در درگیری با نیروهای امنیتی ترکیه کشته شدند. وای خدای من! هر بار که به این همه جنایت فکر می کنم پژمرده میشوم و احساس پائیزی شدن دارم، اگرچه امروزه دولت ترکیه من “نوروز” را به عنوان جشن بهار ترکی (به ترکی استانبولی: Nevruz) )جشن میگیرد، اما همچنان من یعنی نوروز به مثابهٔ نمادی نیرومند از هویت کردهای ترکیه هستم. در سالهای اخیر من “نوروز”، به معنای واقعی کلمه، جهانگیر شدهام. مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۲۰۱۰ با تصویب قطعنامهای ۲۱ مارس برابر با اول فروردین را روز جهانی من یعنی نوروز اعلام کرد.
میدانم که باید فضا را تغییر دهیم فقط در آخر باید تذکر دهم که: بنا به پیشنهاد جمهوری آذربایجان، مجمع عمومی سازمان ملل روز من یعنی نوروز را، با ریشهٔ ایرانی در تقویم خود جای داد. در متن به تصویب رسیدهی ۴ اسفند ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) توسط مجمع عمومی سازمان ملل، نوروز، ۲۱ ماه مارس جشنی با ریشه ایرانی که قدمتی بیش از ۳ هزار سال دارد و امروزه بیش از ۳۰۰میلیون نفر آن را جشن میگیرند توصیف شدهاست. پیشازآن در تاریخ ۸ مهر ۱۳۸۸ خورشیدی، نوروز به پیشنهاد ازبکستان توسط سازمان علمی و فرهنگی سازمان ملل متحد، به عنوان میراث معنوی، به ثبت جهانی رسیدهبود. در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی من یعنی نوروز در تهران برگزار شد و اینشهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد. مجمع عمومی سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامهای روز ۲۱ مارس برابر با ۱ فروردین را در چارچوب ماده ۴۹ و تحت عنوان فرهنگ صلح به عنوان «روز جهانی نوروز» به تصویب رسانده و در تقویم خود جای داد، طی این اقدام کهبرای نخستینبار در تاریخ این سازمان صورت گرفت، نوروز ایرانی بهعنوان یک مناسبت بینالمللی به رسمیت شناخته شد. نخستینبار، جشن من یعنی نوروز ۱۳۹۱ را در صحن عمومی سازمان ملل و یونسکو به میزبانی ایران جشن گرفتند. جناب بانکیمون، دبیرکل سازمان ملل نیز پیامی بدین مناسبت صادر کرد. در سال ۲۰۲۲ چند کشور که من “نوروز” در آنها برگزار میشدم از ۵ تا ۹ فروردین مسابقاتی با نام اولین دوره جام نوروز به میزبانی ازبکستان برگزار شد.
چه سیر تاریخی بلند و بالایی دارم!
در آخر باید بگویم که من محدودهی جغرافیای بزرگی دارم و در بیشتر نقاط جهان مرا جشن میگیرند اما جغرافیای مشخص نوروز با نام نوروز یا مشابه آن، سراسر خاورمیانه، بالکان، قزاقستان، تاتارستان، در آسیای میانه، چین غربی (ترکستان چین)، سودان، زنگبار، در آسیای کوچک سراسر قفقاز تا آستراخان و نیز آمریکای شمالی، هندوستان، پاکستان، بنگلادش، بوتان، نپال و تبت را شامل میشود. فقط در ۷ فروردین ۱۳۸۹ نخستین دورهٔ جشن جهانی من یعنی نوروز در تهران برگزار شد و این شهر به عنوان «دبیرخانهٔ نوروز» شناخته شد. در این جشن، سران کشورهاییکه نوروز را جشن میگیرند گردهم میآیند و این آیین باستانی را گرامی میدارند. هر ساله یکی از این کشورها، میزبان جشن جهانی نوروز است.
فرهنگ: سپاس فراوان از حضرت نوروز عزیز! آهستهآهسته به آخر برنامه میرسیم و فقط دو پرسش دیگر خواهیم داشت! باید یادآور شوم که شاعران و هنرمندان زیادی نوروز را در دل کارهای خویش بکار بردهاند.
پرسش اینست که آیینهایتان چیست هر چند ما سفرهی هفت سین را به عنوان یکیاز آیینها با شیوهی درستاش چیدهایم؟! سوال آخر کمی خطرناک و حساس خواهد بود.
نوروز: خدا خیر مرا پیش کند. امیدوارم کار به جاهای حساس نکشد. هر چند در مورد آیینهایم بیشتر برپا کنندگانام می دانند اما بصورت خلاصه بیان می کنم:
خانه تکانی، افروختن آتش (چهارشنبه سوری)، سفرههای نوروزی (هفت سین) (هفت میوه) (هفت شین) (هفت میم) و هفت…
با هم سینهای امروزی سفره نوروزی را میشماریم کههریک با فلسفه و معنای خاص خودشان بر سر این سفره می نشینند و نویدبخش سال جدید هستند:
سیر: نمادی از اهورا مزدا
سبزه و یا سبزی: نمادی از پیوند انسان و طبیعت | نمادی از فصل رویشینو و فرشتهی اردیبهشت
سیب: نمادی از پاکی ، فرشته، زن و باروری
سنجد: نمادی از دلبستگی و فرشتهی خرداد
سرکه: نمادی از جاودانگی و خدای مرداد
سمنو: نمادی از خواربار و فرشتهی شهریور
سماق: نمادی از باران و خدای بهمن
سایر عناصر سفرهی هفتسین
همهچیز به هفتسین ختم نمیشود و عناصر دیگری نیز وجود دارند که زینتبخش سفرهی هفتسین هستند: کتب آسمانی ادیان مختلف، آینه و شمعدان، ظرف پراز آب و نارنج یا سیب، نان، برنج و گندم، تخم مرغ، کوزهای از آب و سایر عناصر مانند شیرینی، آجیل، شیر، ماست، ساعت، شاهنامهی فردوسی، دیوان حافظ، میوهی بیدمشک و…
در کابل و شهرهای شمالی افغانستان، سفرهی هفتمیوه متداول است. دراین سفره، هفتمیوه قرار میگیرد، از جمله؛ کشمش سبز و سرخ، چهارمغز، بادام، پسته، زردآلو و سنجد. چیدن سفرهای مشابه با استفاده از میوهی خشک شده، در بین شیعیان پاکستان هم مرسوم است، علاوه براین، سفرهی هفتشین در میان زرتشتیان، و سفرهی هفتمیم در برخی نقاط واقع در استان فارس در ایران متداول است. در جمهوری آذربایجان، عدد هفت اهمیتی ندارد و برروی سفرههای نوروزی خود، آجیل قرار میدهند.
دید و بازدید، لباس نو و پاک نوروزی، طبیعت گردی، نوروزخوانی و چند آیین دیگر…
فرهنگ: و آخرین سوال اینکه چرا با وجود اینهمه زیبایی گروههایی هستند که جشن برپایی شما را نقد میکنند و حتی حرام میدانند؟! شما چه ضرری دارید؟!
نوروز: برایم خیلی عجیب است! با این همه معلوماتیکه من ارائه کردم و در تاریخ وجود دارد و اینهمه زیبایی که من ایجاد کردم، چرا باید حرام شمرده شوم درحالیکه در همان سفرهی نوروزی که برپا میکنند بیشتر عزیزان مسلمان ما قرآن می گذارند. البته منظورم تمام ادیان و باورهاست. من فقط میخواهم بگویم که من فقط یک جشن هستم و یک جشن که با طبیعت به خانههایتان میآیم. نه سیاسیام نه دینی بلکه فقط یک جشن اجتماعی-فرهنگیام و با هر بهار به خانههایتان میآیم و با من از طبیعت خدا لذت می برید.
فرهنگ: پس با اینحساب شما هیچ مشکلی با دین و عقاید دیگر ندارید هرچند همه می دانند.
نوروز: فرهنگ عزیز و با ابهت! من به عنوان نوروز با هیچاحدی مشکلی ندارم و به تمام جشنها و شادیهای تمام عقاید، مکاتب و ادیان بهشدت احترام دارم و هربار تبریک گفتم و اینبارهم تبریک می گویم. من یقین دارم که دین و هرعقیدهی دیگری با من مشکل ندارد و حتی پیروانش هم مرا دوست دارند و هرشب اول سال در خانهایشان هستم و سر سفرهیشان نشستهام. شاید عدهای کمیاند که مرا می خواهند بدون هیچ دلیلی حرام بشمارند یا ممنوع کنند که حتما شادیهای دیگران را دیده نمیتوانند.
دلم گرفت و من سکوت می کنم.
فرهنگ: من حرفی برای گفتن ندارم و کاش این بحث صمیمانه اینگونه به پایان نمیرسید.
برنامهی امشب را با اشکهای حضرت نوروز خاتمه می دهیم.
نوروزتان فرخنده باد!