فصل ناتمامِ افغانستان از ۲۸ تا ۲۴ اسد

نگارنده: رضا عطایی

مرداد، که در افغانستان نام صور فلکی آن «اَسَد» رایج و مصطلح است، دو روز بسیار مهم را در دل تحولات تاریخ معاصر افغانستان در خود جای داده است. افغانستان در روزهای بیست‌وچهارم و بیست‌وهشتم پنجمین ماه تقویم هجری خورشیدی، شاهد دو رویداد و تحول مهم بوده است.

در ۲۴ اسد ۱۴۰۰، با فروپاشی نظام سیاسی پیشین افغانستان موسوم به جمهوریت، افغانستان در آستانه شروع قرن پانزدهم هجری شمسی، قدرت‌یابی مجدد طالبان را به نظاره نشست. این روز، که در سومین سال آن رویداد با تعابیری همچون “سالروز پیروزی طالبان و شکست آمریکا” و “سومین سالروز خاتمه اشغال” همراه بود، به‌عنوان رخصتی و تعطیلی عمومی اعلام شد و مورد بزرگداشت قرار گرفت.

۲۸ اسد، به‌عنوان روز “استرداد استقلال افغانستان از انگلیس” که در تقویم نظام سیاسی پیشین علاوه بر تعطیلی رسمی، به‌عنوان یکی از روزهای ملی مورد تکریم و بزرگداشت قرار داشت، در سه‌سالگی قدرت‌یابی مجدد طالبان مورد اهتمام قرار گرفت. وزارت کار و امور اجتماعی حکومت طالبان اعلام کرده است که ۲۸ اسد/مرداد به مناسبت یک‌صد و پنجمین سالروز استقلال کشور از استعمار انگلیس، رخصتی عمومی می‌باشد.

این در حالی است که ۲۸ اسد در تقویم و تاریخ افغانستان یادآور “امان‌الله‌شاه” است که توانست در سومین دوره جنگ‌های با انگلیس، افغانستان را از تحت‌الحمایگی انگلستان خارج نماید و افغانستان از لحاظ سیاست خارجی نیز استقلال و حاکمیت یافت.

در کارنامه امان‌الله‌شاه دو سری اقدامات کلان وجود دارد که می‌توان آن‌ها را چنین برشمرد: انجام اقدامات اصلاحی در افغانستان که متأثر از اندیشه‌های روشنفکرانی چون محمود طرزی و حاصل سفرهای شاه به کشورهای اروپایی بود، و دیگری ایجاد دولت-ملت واحد در مقابل و همانند آنچه که رضاشاه در ایران و آتاتورک در ترکیه کرده بودند.

فضای بسته کاملاً سنتی آن روز افغانستان و همچنین نوع خوانشی که از مفهوم ملت و فرایند ملت‌سازی در کارنامه امان‌الله‌شاه وجود داشت، سبب شد تا جامعه، تاب تحمل هیچ‌کدام از آن دو سری اقدامات امانی را نیاورد. حاصل آن شد که افغانستان نتوانست آن‌طور که می‌بایست مسیر توسعه و پیشرفت و دولت-ملت‌سازی را طی کند، به نحوی که می‌توان گفت تمام بحران‌ها و چالش‌های تاریخ معاصر افغانستان نیز حاصل شکست و نتیجه همان اقدامات و کارنامه امان‌الله‌شاه می‌باشد.

خوانش قومی امان‌الله‌شاه و همراهانش از مفهوم ملّت و ناسیونالیسم، سبب شد که یک چتر کلان ملی که تمام اقوام و مردم افغانستان را در بر گیرد، به وجود نیاید و پشتونیزمی به وجود آید که در دوره‌های بعدی شدت و حدت بیشتری از خود در تاریخ افغانستان بر جای گذارد.

اشرف غنی، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان، نیز با اشاره به “فصل ناتمام تاریخ افغانستان از دوره امان‌الله‌شاه” ادعا و شعار تمام‌کردن آن فصلِ ناتمام را در افغانستان داشت که در عمل، به گواهی موافقان و مخالفانش، تنها پشتونیزم را قوت بخشید و نتیجه‌اش هم جنبش‌اجتماعی فراگیر “ما همه افغان=پشتون نیستیم” در افغانستان شد و از قضا سرنوشتی مشابه سرنوشت امان‌الله‌شاه یافت.

گذشته از اینکه در خاطر داریم در اولین روزهای تسلط طالبان بر کابلِ ۱۴۰۰، شاهد پاره‌شدن عکس و تصویر امان‌الله‌شاه در میدان هوایی کابل بودیم که خود نشان می‌داد هیچ دال گفتمانی مشترک و پیونددهنده‌ای میان طالبان و امان‌الله‌شاه وجود ندارد. این پرسش به میان می‌آید که مقصود و منظور طالبان از اعلام رخصتی و تعطیلی عمومی ۲۸ اسد چیست؟

طالبان چه مسیر و چشم‌اندازی برای خودش ترسیم نموده است؟ آیا می‌توان تعطیلی ۲۸ اسد را به معنای نوید آمدن اصلاحاتی در سیره حکمرانی طالبان قلمداد نمود؟ به ویژه در موضوع تحصیل دختران که مسئله آموزش دختران و زنان خود به نحوی یادآور کارنامه مثبت امان‌الله‌شاه در طول تاریخ افغانستان است.

آیا اعلام تعطیلی عمومی ۲۸ اسد را می‌توان به معنای درس و عبرت‌گیری طالبان از کارنامه امان‌الله‌شاه دانست که در زمینه‌های گوناگون نمی‌خواهد تاریخ را تکرار کند؟ یا به این معنای همزادپنداری طالبان با جلوه‌های پشتونیزم داستان تاریخی افغانستان است؟

دیدگاه‌ها و نظرات ابرازشده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع گزاره را بازتاب نمی‌دهد.

آدرس کوتاه : https://gozaare.com/?p=1240