روزگاری سختی را سپری می کنیم!
نگارنده: امیرداد پارسا
روزگاری سختی را سپری می کنیم!
به راستی که
در زمانه ی عجیبِ زندگی می کنیم
خیلی ها آنچه دل شان می خواهد نمی توانند به پیش بروند و منتظر دستور و فرمان دیگری می باشند
که زندگی شان را سر و سامان ببخشند و یا برای شان خط و نشان ترسیم نمایند.
خیلی ها
از جبر روزگار و درد و رنج حرف های ناگفته ی دارند، که برخی آن ها به بغض و حسادت مبدل شده و برخی هم هی دارد از درون انسان را آزار میدهد
این چه زمانه ایست که:
حرف حق گفتن به مثابه ی دشمنی و خصومت تلقی می شود؟!
انتقاد کردن به مفهوم مخالفت پنداشته شود و هی تهدید و تطمیع آغاز گردد
وقتی از این همه تباهی و درد چیزی نگفته باشیم!
و نتوانیم برای بروز و بیان درد و رنج مردم کاری نماییم سخت و دشوار است!
درست که خوب و سر حال هستیم
ولی این خوب بودن ها تصادفی می باشد و ما باید برای بهتر شدن گام برداریم و تلاش نماییم.
همه می خواهیم
از آشوب و درد و رنج زمانه دوری نماییم و این فرصت های که یکی پی دیگری از دست می روند و از عمر مان میگذرند
بیوحشت سپری نماییم
بدی را با نیکی پاسخ دهیم
و هوای یک دیگر را داشته باشیم
و...
این می شود خردمندی و خوب زندگی کردن
اما این کارها از ما بر نمی آید
به راستی که در دوره تیره و تاری زندگی می کنیم و قرار داریم
در دوران آشوب و مشکلات
در زمانه ی که مردم خوش دارند در موارد متعددی به قضاوت بنشینند و داوری شان را نمایند
زمانه ی که فقر و گرسنگی و تنگدستی از چهره ی یکایکی مردم این سرزمین فرو می ریزد
در زمانه ی که ارتباطات و روابط حرف اول را می زند و بهترین استعداد و خوب ترین دانش ات می باشند
آری
در روزگار من،
همه راهها به سمت و سوی دیگری کشیده شده است
زبان و قلم ام لال گشته و خیلی از قلم هابه توصیف انسان های چون ما که خیلی های شان تهی از دانش و آگاهی اند به توصیف و در انتظار فرمان نشسته اند
و خوش دارند
جملات و کلمات زیبایی را برای دیگران ردیف نمایند
این جا!
در این فصل از مشکلات و چالش ها، ما مانده ایم و آزمون بزرگ و درد ناک تاریخ
راه را گم کرده ایم و در یک مسیر پر خم و پیچ قرار گرفته ایم!
اگر شما
از دل توفان های عجیب و غریب نجات یافتید و راه را پیدا نمودید
وقتی از ناتوانی و بی مهری مان سخت گفتید و مارا متهم به بی برنامگی نمودید
از روزگار سخت و تنگناهای فرا راه مان نیز فراموش ننمایید.
ما دوست داریم
انسان یاور و حامی انسان باشد
و به قول سعدی:
چو عضوی به درد آورد روزگار
دیگر عضو هارا نماند قرار
ما خوش داشتیم چنین باشیم ولی اکنون از این سروده ی سعدی شیرین سخن اثری باقی نمانده است.
شما بکوشید
خوب و آدم باشید
و انسان بمانید.
دیدگاهها و نظرات ابرازشده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع گزاره را بازتاب نمیدهد.