خیز بزرگ تروریسم از افغانستان تا روسیه
یادداشت مدیرمسئول
حملهی پنج مهاجم مسلح به تالاری در شهر کروکوس در حومهی مسکو و در بیست کیلومتری کاخ کرملین، نهتنها زنگ خطری برای روسیه شمرده میشود که بر پیچیدگی وضع کنونی در تحولات امنیتی جهان میافزاید. تلفات این حمله که تا لحظهی نگارش این تحلیل 143 کشته اعلام شده، هر لحظه افزایش مییابد و در نوع خود یکی از بزرگترین تلفات حملات تروریستی در روسیه شمرده میشود. اهمیت دیگر این حمله در این است که در بحبوحهی جنگ روسیه با اوکراین، از حفرههای امنیتی داخل روسیه پرده برمیدارد و پس از انتخابات چند روز پیش روسیه، مهمترین چالش پوتین را به نمایش میگذارد.
یکی از نکات مهم حملهی کروکوس، پذیرش سریع داعش و رد ادعای آن توسط روسیه است. در تازهترین اقدام پس از انکار روسیه در دستداشتن داعش در این حمله، داعش با انتشار ویدئوهایی از حملهی اعضای خود به تالار شهر کروکوس صحه گذاشت. از سوی دیگر، عصبانیت پوتین و مدودف و نشانهگرفتن اوکراین در طراحی این حمله، بر پیچیدگی اوضاع افزوده است. پوتین از انتقام سخت طراحان حمله سخن گفته و مدودف تهدید کرده که اگر ثابت شود که حمله در اوکراین طراحی شده، رهبران اوکراین را هدف قرار خواهند داد. در حالیکه اوکراین روسیه را متهم به طراحی حمله برای توجیه حملهی گستردهتری به اوکراین نموده، مدیریت رسانهای این حمله در روسیه، همه حاکی از آن است که روسها تلاش دارند که این حمله را به اوکراین ربط دهند. فرار مهاجمان به سمت مرز اوکراین و ادعای روسیه مبنی بر اینکه گروهی در داخل اوکراین منتظر پناهدادن به مهاجمان بودند و مهاجمان تماسهایی با افرادی در اوکراین داشتهاند؛ نشان میدهد که روسها مصمم هستند که رابطهای بین این حمله و اوکراین تدارک ببینند. ماجرا وقتی جالبتر میشود که امریکاییها ادعا میکنند که قبلاً گزارش احتمال چنین حملهای را به روسها داده بودند و در آخرین اظهارنظر بیان داشتند که دادههای اطلاعاتی آنان نشان میدهد که داعش در طراحی و اجرای حمله دست داشته است.
سناریوهایی که طرفین برای حمله به نفع منافع خویش ارایه میدارند، برای نخستین بار، نشان میدهد که اجماع جهانی در مواجهه با تروریسم در جهان شکسته شده است. پس از حملات 11 سپتامبر، وضعیتی در جهان پدید آمد که تقریباً همهی قدرتهای بزرگ و منطقهای، نوعی همکاری در مبارزه با تروریسم را روی دست گرفته بودند. اما اکنون مشاهده میشود که موضعگیریهای قدرتهای بزرگ نشان میدهد که دیگر چنین اجماعی وجود ندارد و هر قدرتی به نحوی میکوشد که تروریسم را بهعنوان پراکسی طرف مقابل جلوه دهد.
صرفنظر از ادعاهای قدرتهای بزرگ در مورد حملات کروکوس، چند نکته در مورد این حمله حایز توجه است: نخست؛ هرچند هنوز هویت اصلی مهاجمان بهصورت مشخصی احراز نشده، اما روسها ادعا کردهاند که مهاجمان تاجیکستانی بودهاند و دولت تاجیکستان دستداشتن اتباع خود در این حمله را رد کرده است. اما یکی از حملهکنندگان خود را رجب علیزاده معرفی کرده که احتمال تاجیکستانیبودن مهاجمین را بالا برده است. از سوی دیگر، شعار اللهاکبر مهاجمان در حمله به تالار نشان میدهد که حمله از طرف گروههای تندروی اسلامی صورت گرفته است و بنابراین، احتمال حملهی مستقیم اوکراین منتفی است. دوم؛ حمله کروکوس شباهت چندانی با سایر حملات داعش ندارد. طالبان و داعش در سالیان گذشته از مهاجمان انتحاری در حملاتشان استفاده کردهاند و بهندرت مهاجمی زنده به دست نیروهای دولتی افغانستان یا سایر دولتها افتاده است. در این حمله برای نخستینبار، مهاجمان با خونسردی مردم را به رگبار بستند و تالار کروکوس را آتش زدند و سپس متواری شدند و چند ساعت بعد حداقل سهتن از آنان دستگیر شدند و اعترافهای اولیهی تلویزیونی آنان پخش گردید. چنین تاکتیکی بر پیچیدگی معادلهی کروکوس میافزاید.
موضوع مهم دیگر، واکنش دولتها و نیروهای منطقهای به این حمله است. در حالیکه کشورهای غربی این حمله را نکوهش کردهاند و آنرا کار داعش قلمداد نمودهاند؛ روسیه و اوکراین همدیگر را متهم به طراحی این حمله کردهاند و این موضوع برای اولینبار اتفاق میافتد که با وجود پذیرش رسمی داعش، کشورهایی ادعای داعش را رد میکنند. از سوی دیگر، موضع طالبان درتقبیح این حمله تروریستی و به کار بردن عبارت حملهی تروریستی، یکی از موارد تازه در موضعگیریهای طالبان است. زیرا این گروه قبل از این حمله، حملهی داعش به کرمان را تروریستی نخوانده بود.
بحث اصلی تحلیل ما این است که آنچه که در حملهی مسکو آگاهانه یا ناآگاهانه مغفول مانده است، نقش حاکمیت طالبان در تدارک چنین حملاتی است. درست است که طالبان به سرعت به این حمله واکنش نشان داده و آنرا تروریستی خواندهاند، اما نقش آنان را در پناهدادن به گروههای مختلف تروریستی در افغانستان نمیتوان در سازماندهی چنین حملاتی نادیده گرفت. طالبان بهخوبی میدانند که روسیه میتواند به چنین حملاتی واکنش نشان دهد و در صورت اثبات طراحی حمله از داخل افغانستان، منجر به اقدامات جدی روسیه در این کشور شود که حاکمیت طالبان را با مشکلات جدیتری مواجه سازد. این موضوع از آن جهت اهمیت بیشتری مییابد که مخالفان نظامی طالبان چون جبههی مقاومت ملی و جبههی آزادی رابطهی خوبی با تاجیکستان و روسیه دارند و در ماههای اخیر، حملات گستردهای را علیه طالبان تدارک دیدهاند. مشکلات طالبان با دولت پاکستان بر سر پناه دادن تحریک طالبان پاکستان به یکی از بغرنجترین مشکلات طالبان از آغاز تأسیس این گروه است و هرگونه رویارویی جدیدی با روسیه میتواند این مشکلات را مضاعف سازد. کمااینکه ردپای مهاجمان انتحاری ایران نیز به افغانستان میرسد.
پس از به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان، روسیه همانند سایر قدرتهای منطقهای، سعی کرده است که وضعیت در افغانستان را طوری مدیریت کند که بتواند نیروهای اسلامگرای مخالف روسیه در افغانستان را مهار کند. سیاست تاکتیکی روسیه، ایران و چین در تعامل با طالبان بر این نکته استوار بوده است که طالبان تنها نیرویی هستند که میتوانند، گروههای تروریستی در افغانستان را مهار کنند. حقیقت اما این است که سیاست مماشات با طالبان، نهتنها راه به جایی نبرده که کشورهای منطقه، زمان را از دست داده و داعش و سایر گروههای تروریستی داخل افغانستان با امکانات نظامی و مالی داخل افغانستان به تهدیدی جدی برای منطقه تبدیل شدهاند. آخرین گزارشها مبین این نکته است که القاعده با دسترسی به معادن طلای تخار و بدخشان که حق مردم گرسنهی افغانستان است، ماهانه به درآمدی چندین میلیون دلاری دست یافته است و ایجاد پایگاههای این گروه در پنجشیر نشان میدهد که گروههای تندرو در افغانستان درصدد برنامهریزیهای بزرگتری برای جهان و منطقه هستند. آسیای میانه بهشدت مستعد پرورش گروههای تروریستی است و افغانستان بهعنوان عقبهی امن گروههای تروریستی آسیای میانه، میتواند مشکلات جدی امنیتی برای کشورهای آسیای میانه و روسیه را در پی داشته باشد. انکار طالبان در مورد واقعیتهای میدانی افغانستان راه به جایی نمیبرد، زیرا کشورهای منطقه، اطلاعات دقیقی از وضعیت میدانی منطقه دارند و بدون تردید، کشورهای منطقه مجبور به اتخاذ تصامیم جدی در مورد حضور دهها گروه تندروی تروریستی در افغانستان خواهند شد.
طالبان افغانستان را نهتنها زندانی برای مردم افغانستان ساختهاند که امروزه این کشور، بهشت تروریستان و زبالهدان امنیتی کشورهای منطقه است. حضور داعش و بیش از بیست گروه تروریستی منطقهای و تصاحب ثروتهای خدادادی مردم گرسنهی افغانستان و گسترش دایرهی ناامنی از افغانستان به منطقه، دستاورد حکومتداری طالبان است.