توتالیتاریسم افغانی

نگارنده: محرم‌علی عالمیان


بسته ماندن دانشگاه‌ها و مکاتب بهانه است؛ طالبان از توانایی و استعداد زنان و دختران جامعهٔ ما می‌هراسند. از این رو با منع تحصیل و کار زنان و دختران می‌خواهند ناتوانی و بی‌سوادی و بی‌استعدادی خود را پنهان نمایند.

نیروهای طالبان که جز جنگ و خون‌ریزی چیز دیگری را تجربه نکرده‌اند و از امورات و مناسبات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی سر در نمی‌آورند، مجبورند برای پر کردن این خلأ بزرگ به اقدامات هنجارشکنانه دست بزنند تا این خلأ را پر یا این سیاهی را پنهان نمایند. یا به عبارت دیگر، با ممنوعیت و محدودیت بر زنان و قشر تحصیل‌کرده، می‌خواهند جهل، بی‌سوادی، ناتوانی و بینوایی خود را پنهان نمایند.
امارت اسلامی طالبان که در واقع اسم درست آن امارت توتالیتاریانی است، با اعمال محدودیت‌ها و ممنوعیت‌های شدید و غیرانسانی علیه زنان، دختران و تحصیل‌کرده‌ها، باعث بی‌سرنوشتی و بی‌سوادی دختران و زنان و یا مهاجرت گستردهٔ نخبگان و باسوادان از افغانستان شده است. یا به عبارت ساده‌تر، حکومت امارت توتالیتاریانی برای مستحکم نمودن رژیم طالبانی، یا همان توتالیتاریانی، ممنوعیت علیه زنان و دختران، مهاجرت نخبگان و نخبه‌کشی (علم‌ستیزی) را ملاک سیاستمداری و حکمرانی خود قرار داده تا با قدرت افسارگسیختهٔ خود، دوام حاکمیت خود را قوام بخشند! از این جاست که حکومت امارت اسلامی با این عملکرد خود به معنای واقعی کلمه حکومت توتالیتار است. مردم را چنان در محدودیت شدید و فقر مطلق قرار داده که از زندگی خود بیزارند! در یک نگاه واقع‌بینانه، توتالیتاریان جز این نوع حکومت کردن، شیوهٔ دیگری هم بلد نیستند و جز این هم نباید از آن‌ها انتظار داشت. از سوی دیگر، از روی ناچاری و تحت سلطهٔ عامل خارجی مثل پاکستان و آمریکا، می‌خواهند بر این شیوهٔ حکمرانی نمایند که بر اساس اقتدارگرایی، استبداد، نژادپرستی و بی‌عدالتی اجتماعی و سیاسی، اقتدار سلطهٔ یک قوم بر اقوام دیگر است. به این دلیل در سیاست داخلی آن‌ها، رابطه بیشتر از ضابطه و قانون است. یعنی تحصیلات، تخصص، استعداد و شایستگی افراد در نظر گرفته نمی‌شود و ملاک گزینش و پذیرش افراد در حکومت توتالیتاریانی افغانی، شایستگی و تخصص نبوده بلکه روابط قومی و یا قرابت سببی و نسبی است. بنابراین امارت اسلامی یا توتالیتاریسم افغانی، در واقع حکومت بردگان پاکستان و آمریکا بر مردم افغانستان است که مردم را هم می‌خواهند بردهٔ خود نمایند! حکومت یا سلطهٔ تحصیل‌نکرده‌ها بر تحصیل‌کرده‌ها، حکومت بی‌سوادان بر باسوادان، در واقع حکومت آن‌هایی است که انسان و انسانیت را جنسیتی تعریف کرده و زنان را فاقد ارزش‌های انسانی می‌دانند و با حذف افراد شایسته و بااستعداد، خصوصاً زنان و دختران از جامعه، می‌خواهند بنای استبداد نژادپرستی و قدرت تبعیض‌آمیز خود را مستحکم‌تر نمایند.
بنابراین حکومت توتالیتر افغانی، حکومتی است که برای بقا و استمرار خود به هیچ ارزشی پایبند نیست. همه را لگدمال و نابود می‌کند و یا حکومتی است که قانون و مقررات در آن معنا نمی‌دهد، بلکه بر اساس من‌درآوردی‌های خود از دین و احادیث یا فتواهای خود، امورات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و اجتماعی فرهنگی یک کشور را حل می‌نماید!
توتالیتاریسم افغانی، حکومتی است که واقعیت‌ها و حقیقت‌های جامعه را نمی‌بیند. حکومتی است که همه چیز را مطابق میل و رغبت خود تعریف کرده و به هیچ دلیل عقلی و منطقی ایمان ندارد. در واقع کوران تاریخ‌اند!
حکومت توتالیتاریسم افغانی، حکومت آن‌هایی است که خود برده و نوکر دیگران‌اند، اما طوری رفتار می‌کنند و سخن می‌گویند که گویی خود شاه و یا دموکرات‌ترین شخص آزادی‌بخش است.
حکومتی است که آنچه را خود می‌پسندد یا نمی‌پسندد بر مردم تحمیل می‌کند. مردم در این حکومت هیچ‌گونه اختیار و اراده‌ای ندارند، گویی انسان نیستند. جامعهٔ انسانی را مثل گلهٔ گوسفندان می‌پندارند.
حکومت توتالیتاریسم افغانی، حکومتی است که خود را نمایندهٔ خدا بر روی زمین دانسته که اساسی‌ترین وظیفهٔ آن‌ها به بهشت بردن مردم است. از این رو دنیای آن‌ها را به جهنم تبدیل کرده تا در بهشت سعادتمند زندگی کنند! و یا حکومتی خون‌خوار است که از خون آدمی سیری ندارد و تشنه و عاشق جنگ و ریختن خون کسی است.
خون و جان آدمی تنها مسکن آرام‌بخش برای این جماعت است.
حکومت توتالیتاریسم افغانی، حکومتی است که علم و دانش را جنسیتی و نژادی تعریف کرده و تحصیل و آموزش زنان را ننگ می‌دانند و با حضور زن در جامعه سازگاری ندارد.
آری برادر،
حکومت توتالیتاریسم افغانی توانایی دیدن و شنیدن موفقیت‌های زنان و دختران جامعهٔ ما را ندارد. از این رو برای مقابله با آن‌ها، دین، حدیث و دانشگاه را بهانه قرار می‌دهد.
آن‌ها توتالیتاریان هستند که هنوز چشم باز نکرده‌اند تا به اطرافیان خود نظری افکنند و آن‌ها را ببینند و بشناسند.
اما گذشته از این مرثیه‌خوانی‌ها برای توتالیتاریسم خودی، قابل ذکر است که روی کار آمدن حکومت توتالیتاریسم افغانی به خودی خود یک راه تأمین منافع برای عوامل خارجی مثل پاکستان و آمریکا هم می‌تواند باشد؛ چرا که با عقب نگه‌داشتن و در محرومیت و بی‌سوادی مطلق قرار دادن زنان و مردم افغانستان و از طرفی روی کار آوردن کسانی که از مناسبات اجتماعی و سیاسی سر در نمی‌آورند، آمریکا می‌خواهد جنایت‌های بیست سال حضور بی‌نتیجه‌اش را پوشش دهد.
با این حال از دو منظر می‌توان به حکومت توتالیتاریان نگاه کرد:
از یک نگاه، برای مقابله با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و بحران‌های سیاسی جامعهٔ ما، آمریکا و پاکستان سال‌هاست با هزار نوع ترفند فریبکارانه و عمل روباه‌صفتانه، ملت افغانستان را در بین هم انداخته و در تقابل با یکدیگر از آن استفاده کرده‌اند. بروز روزافزون هر نوع گروهک‌های تروریستی در قالب گروه‌های طالبان، القاعده، داعش و دیگر گروه‌های منافقین که همیشه افغانستان را میدان نبرد برای خود تعیین کرده‌اند، نشانهٔ همین دخالت‌های این کشورها در سرنوشت جامعهٔ ما بوده است که همهٔ مردم را به جان هم انداخته و فریب داده‌اند.
آن‌ها با روی کار گذاشتن مردم و جامعهٔ ما با گروه‌های تروریستی دنبال منافع و سود خود بوده‌اند و در این مدت فقط قربانی دادن مردم افغانستان بوده است.
اما از منظر دیگر نباید تمام بحران‌ها، مشکلات و بدبختی‌ها را گردن آمریکایی‌ها و پاکستانی‌ها بیاندازیم و خود را بی‌طرف و قربانی و مظلوم بدانیم. واقعیت‌ها از این قرار است که در یک نگاه واقع‌بینانه، جامعهٔ ما هم در یک فقر فرهنگی مطلق به سر می‌برد که این خود بزرگ‌ترین و اساسی‌ترین عامل منجر به نداشتن ثبات نهاد سیاست و حکومت، بی‌سوادی، عدم همبستگی و اتحاد ملی و مردمی، نداشتن هویت و ملیت مشترک و عدم هم‌پذیری و هم‌فکری بین مردم افغانستان به شمار می‌رود. طوری که اغلب بحران‌های سیاسی و اجتماعی از قبیل ناامنی و جنگ در چندین دههٔ اخیر و یا مشکلات اجتماعی دیگر از قبیل توسعه‌نیافتگی، بی‌سوادی و بیکاری، فقر و… ناشی از همین فقر فرهنگی و نداشتن مسئولیت‌پذیری مردم در قبال آینده و سرنوشت‌شان است. وقتی ملتی در جامعه‌ای به سر می‌برد که ثبات سیاسی و ویژگی‌های فرهنگ سالم از قبیل مسئولیت‌پذیری شهروندان در عرصهٔ سرنوشت و آیندهٔ خود، تعهد و میهن‌پرستی، دفاع از آن، انتخاب و تعیین اهداف و رویای ملی و رسیدن به آن، هم‌فکری و هم‌دیگرپذیری شهروندان، همبستگی و اتحاد بین اقوام و مذاهب و تعهد برای آبادانی و پیشرفت کشور وجود ندارد، عامل خارجی که منتظر چنین فرصتی است را

تحریک کرده تا با دخالت‌های خود وضع را به نفع خود بچرخاند.
تاریخ ما گواه همین واقعه‌های تلخ است؛ از زمان شاه شجاع تا امروز یک اتفاق بزرگ و بسیار تلخ تمامی شاکلهٔ تاریخی، فرهنگی و تمدنی جامعهٔ افغانستان را لکه‌دار و نابود کرده است؛ به رسمیت شناختن تاج و تخت قدرت‌طلبان بی‌استعداد و استبدادگر، در برابر رابطه‌های دوستانه و کمک‌های خارجی‌ها یعنی انگلیس، شوروی و آمریکا بوده است! زمانی حاکمان ما به واسطهٔ انگلیسی‌ها به قدرت رسیدند و زمانی هم به واسطهٔ شوروی جامعهٔ ما را دچار نابودی کردند و حالا به واسطهٔ آمریکا! ملتی که تمامی تصمیمات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشورش خارج از جامعه و مردم خودش گرفته می‌شود معلوم است که میدان نبرد قدرت‌ها و گروهک‌های نیابتی آن‌ها تبدیل شده و ویران خواهد شد.
از این رو با خروج بی‌رویهٔ آمریکا و ناتو و روی کار آمدن گروه طالبان در افغانستان به‌عنوان بزرگ‌ترین گروه نیابتی آمریکا در افغانستان، نشان‌دهندهٔ این است که افغانستان می‌تواند بزرگ‌ترین منبع سود و درآمد از طریق جنگ به واسطهٔ گروه‌های تروریستی برای آن‌ها باشد. آن‌ها می‌دانند که اگر جامعهٔ افغانستان پیشرفت نماید هیچ سودی به آن‌ها نمی‌رسد. از این رو با روی کار آوردن طالبان توتالیتر که منبع افراطیت، استبدادگری، خشونت، ظلم و تبعیض است و تخصصی در امورات و مناسبات جامعه ندارد، می‌خواهند کسب درآمد نمایند. با این حال طالبان ناچار است برای باقی ماندن در رأس حاکمیت، زنان و افراد بااستعداد و تحصیل‌کرده را از سر راه خود بردارند.

از سوی دیگر، طالبان برای اینکه جنایت‌های چندین سالهٔ خود را پنهان و توجیه نماید، دست به بازسازی و تنظیم شهر زده است تا با رنگ‌ کردن چند پل و پلچک، ذهن مردم را به سمت و سوی دیگر مشغول نموده و کسی معترض آن‌ها نشود.
مردم افغانستان که اکثریت سواد و آگاهی کافی از مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ندارند فریب این گونه رفتارهای ظاهری را می‌خورند و نمی‌دانند که به نام تأمین امنیت جامعه و ساخت و ساز و برقراری حاکمیت دینی و اسلامی، چنان محدودیت‌های شدید و غیرانسانی بر زنان و دختران و طبقهٔ تحصیل‌کرده و کارگر و تمامی مردم وضع نموده‌اند که با هیچ دلیل عقلی و منطقی سازگاری ندارد.
آری برادر،
حقیقتاً خود ما باعث روی کار آمدن حکومت توتالیتاریسم افغانی شدیم.

دیدگاه‌ها و نظرات ابرازشده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع گزاره را بازتاب نمی‌دهد.

آدرس کوتاه : https://gozaare.com/?p=1247