تنهایی چیست؟
نگارنده: عرفات خلیل
چرا انسان ها احساس تنهایی میکنند و چگونه ازاین احساس رهایی پیدا کنیم؟
در حالی که تعاریف رایج از تنهایی آن را به عنوان حالت تنهایی یا تنها بودن توصیف میکنند، ولی تنهایی در واقع یک حالت ذهنی است. تنهایی باعث احساس پوچی، طرد شدن و ناخواسته بودن در افراد میشود. افرادی که تنها هستند اغلب مشتاق ارتباط انسانی هستند، اما وضعیت ذهنی آنها، اغلب برقراری ارتباط با سایر افراد را دشوارتر میکند. تنهایی حالتی ذهنی همراه با تمایل به تماس انسانی است اما با احساس تنهایی مرتبط است. افراد میتوانند تنها باشند ولی احساس تنهایی نکنند یا میتوانند با مردم در تماس باشند و همچنان احساس کنند.
احساس تنهایی در انسان میتواند عوامل مختلف داشته باشد، تنهایی را میتوان به عوامل درونی مانند عزت نفس پایین نیز نسبت داد یا هم به دلیل متغیرهای موقعیتی نقل مکان یا شکست های عاطفی و یا هم از دست دادن عزیزی به دلیل فوت.
تنهایی میتواند نشانه ای از یک اختلال روانی مانند افسردگی محسوب شود که غالباً باعث انزوا میشود و بدون اینکه دلیل موجهی داشته باشد فرد از اجتماع دوری میکند و انزوا برمیگزیند، عوامل شخصیتی نیز میتواند باعث بوجود امدن احساس تنهایی شود به طور مثال یک فرد درونگرا کمتر بدنبال ایجاد جستجوی ارتباطات جمعی باشند که میتواند باعث انزوا و احساس تنهای شود .
اروین یالوم در بخش سوم از كتاب «رواندرمانی اگزیستانسیال» به سه شكل از تنهایی میپردازد كه خلاصهای از آن را اینگونه میتوان بیان كرد: 1.تنهایی بینفردی (وقتی جدا افتادگی و بیكسی تجربه میشود، به معنای دور افتادن از دیگران كه عوامل بسیاری در آن دخالت دارد: انزوای جغرافیایی، فقدان مهارتهای اجتماعی مناسب، احساسات به شدت متضاد درباره صمیمیت یا یك سبك شخصیتی كه مانع تعامل اجتماعی راضیكننده است و بر غربت بینفردی دامن میزند.) 2. تنهایی درونفردی (فرآیندی كه در آن، اجزای مختلف وجود فرد از هم فاصله میگیرند. این تنهایی زمانی اتفاق میافتد كه فرد احساسات یا خواستههایش را خفه كند، بایدها و اجبارها را به جای آرزوهایش بپذیرد، به قضاوتهای خود بیاعتماد شود یا استعدادهای خود را به بوته فراموشی بسپارد.) 3.تنهایی اگزیستانسیال (تنهاییای كه بهرغم رضایتبخشترین روابط با دیگران و بهرغم خودشناسی و انسجام درونی تمامعیار، همچنان باقی است. تنهایی اگزیستانسیال به مغاكی اشاره دارد كه میان انسان و هر موجود دیگری دهان گشوده و پلی هم نمیتوان بر آن زد.
بنظر سالیوان، در کنار دیگران بودن در بزرگسالی به شکل نیاز به مشارکت در فعالیت های اجتماعی بروز میکند و عدم ارضای آن منجر به احساس تنهایی میشود.
اما امروزه ما شاهد این موضوع هستیم که انسان ها باوجود مشارکت در فعالیت های اجتماعی و با وجود پیشرفت های چشم گیر تکنولوژی که انسان ها را از هر گوشه جهان به هم نزدیک میسازد باز هم احساس تنهایی میکند.
انسان مدرن از زمانیکه به تکنالوژی دست پیدا کرد از اجتماع دورتر شد امروزه انسان ها بیشترین وقت خودرا با گوشی مبایل و انترنت سپری میکند و به هر اختراعی دست میزنند تا این احساس تنهایی را از خود دور کند
اما متاسفانه این احساس تنهایی در انسان عمیق تر میشود و این در حالی است که اختراعات انسان جهان را به یک دهکده کوچک مبدل کرده است اما باز هم نتوانسته این احساس تنهایی را از انسان بگیرد.
انسان در ذات خود تنها است و تنهایی بخش جدا ناپذیر شخصیت انسان است انسان تنها پا به این دنیا میگذارد و هنگام مرگ هم تنهاتر ازین دنیا کوچ میکند،
از نظر ادیان انسان هیچگاه تنها نیست و همواره ذات خداوند با اوست و اگر انسانی به خدا رسیده باشد از خلق جدا و با خدا عجین میشود و از دوری و انزوای خود لذت میبرد قبل ازینکه انسان به مدرنیته بودن دست پیدا کند به خداوند نزدیک بود و کسانی که مومن بودن و ایمان به خداوند در آنها وجود داشت کسانی بودند که هرگز احساس تنهایی نمیکردند ولی رفته رفته خدا و معنویات از زندگی انسان کمرنگ شد و انسان با تاریکی های خودش تنها ماند.
و اما آیا میتوان گفت تنهایی به انسان چه چیزی بخشیده است؟
در تنهایی انسان ها به فراسوی خودشان دست پیدا میکنند و در تنهای متوجه ضعف ها و قوت های خود میشوند و بزرگترین ادیبان ، فیلسوفان و هنرمندان داشته های شان را به تنهایی مدیون هستند
بزرگترین و معروف ترین رومان های ادبی جهان در انزوا نوشته شده است.
اما نمیتوان این را کتمان کرد که تنهایی طولانی مدت انسان را به جنون میکشاند و یک آرامش بیمار گونه ای به انسان اعطا میکند حتی اگر این تنهایی انتخابی نیز بوده باشد باز هم در مدت طولانی آثار مخرب روحی را در پی دارد علارغم تمام آثار هنری که از انسان به جای میماند .
از نظر روانشناسی تنهایی میتواند برای سلامتی روحی و جسمی انسان مضر تمام شود و آثار جبران ناپذیر داشته باشدازانهایی میتواند تأثیر جدی بر سلامتی شما بگذارد، بنابراین تشخیص علائم احساس تنهایی اهمیت دارد. همچنین به خاطر بسپارید که تنها بودن با خلوت کردن یکسان نیست.
اگر تنهایی بر سلامت روان شما تأثیر گذاشته، روشهایی برای کمک به شما در برقراری ارتباطات جدید و یافتن حمایت اجتماعی مورد نیاز وجود دارد. روی ایجاد ارتباطات جدید کار کنید و وقتی را صرف صحبت با افراد زندگی خودتان کنید.
راه های بسیاری برای رهایی از تنهایی وجود دارد که اولین گام خواستن رهایی از احساس تنهای است، تنهایی با خلوت بسیار تفاوت دارد انسان خلوت را انتخاب میکند اما احساس تنهایی یک حس آزاردهنده و مخرب است که میشود حتی زمانی که انسان در جمع دوستان خود است احساس تنهایی کند و یا زمانیکه در کنار خانواده خود است احساس تنهایی کند، شما میتوانید در خلوت و در تنهایی رشد کنید اما هیچگاه با داشتن احساس تنهایی نمیتوانید به آرامش برسید زیرا انسان احساس کمبود و بی ارزش بودن میکند و اگر این احساس کنترول و مهار نشود امکان خودکشی در فرد وجود دارد که بسیار خطرناک است.
و نهایت سخنی از لابرویر (فیلسوف اخلاقگرا) آورده كه بسیار جای اندیشیدن دارد: «بدبختی بزرگ این است كه آدمی نتواند تنها بماند.»
دیدگاهها و نظرات ابرازشده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع گزاره را بازتاب نمیدهد.