ام کلثوم و “رباعیات خیام”: پلی فرهنگی میان مصر و ایران
نگارنده: محمد حسام عبدالحى على
ام کلثوم، نماد جاودانه موسیقی عربی، نه تنها به عنوان خوانندهای بزرگ شناخته میشود، بلکه به عنوان پُل ارتباطی بین فرهنگها و زمانها نیز نقشآفرینی کرده است. یکی از برجستهترین آثار هنری او، اجرای قطعه “رباعیات خیام” است؛ اثری که به لطف ترجمه درخشان شاعر مصری احمد رامی از زبان فارسی به عربی، جانی دوباره گرفت.
“رباعیات خیام”: جوهره فلسفه فارسی
“رباعیات خیام” شاهکاری است سروده عمر خیام، شاعر و فیلسوف برجسته ایرانی که با دیدگاههای فلسفی خود درباره زندگی و سرنوشت شهرت یافت. این رباعیات که مملو از تفکرات عمیق و معنای وجود است، فراتر از مجموعهای از ابیات است و دریچهای به تفکر و تأمل درباره هستی میگشاید. ترجمههای بسیاری از این اثر به زبانهای مختلف صورت گرفته، اما ترجمه احمد رامی جایگاه ویژهای در میان عربزبانان دارد؛ چراکه او با ذوق شاعرانهاش، روح این اثر را به زبان عربی منتقل کرده است.
ام کلثوم: صدایی که فلسفه را زنده کرد
هنگامی که ام کلثوم تصمیم به اجرای “رباعیات خیام” گرفت، به خوبی میدانست که این اثر ادبی چیزی فراتر از یک شعر معمولی است؛ بلکه پیامی فرهنگی با عمقی وصفناپذیر دارد. او با همکاری ریاض السنباطی، آهنگساز بزرگ عرب، این متن را به اثری موسیقایی تبدیل کرد که به زیبایی تمام، روح کلمات را انعکاس میداد. این قطعه برای نخستین بار در دهه ۱۹۵۰ اجرا شد و با استقبال گستردهای روبرو گردید که آن را به یکی از جاودانهترین آثار هنری او تبدیل کرد.
ام کلثوم با صدای توانمند و دلنشین خود، روحی نو به رباعیات بخشید. هنگامی که خواند:
“سمعت صوتاً هاتفا في السحر … نادى من الغيب غفاة البشر “
صدایش همچون فریادی بود که از عمق تاریخ برخاست و با مخاطبانش سخن گفت.
واکنش مخاطبان عرب
“رباعیات خیام” در صدای ام کلثوم فراتر از یک اثر موسیقایی ساده بود؛ بلکه به شاهکاری هنری تبدیل شد که ادبیات، موسیقی و فلسفه را در هم آمیخت. مخاطبان عرب، از قشرهای گوناگون، این اثر را با شوق فراوان پذیرفتند. این آهنگ نه تنها آنان را از فضای موسیقی سنتی عرب فراتر برد، بلکه آنان را به تفکر عمیقتر درباره معنای زندگی فراخواند. حتی امروز نیز این آهنگ میلیونها بازدید در اینترنت، بهویژه در یوتیوب، کسب کرده است؛ گواهی بر تأثیر ماندگار آن.
تأثیر این اثر بر تعامل فرهنگی
اجرای “رباعیات خیام” توسط ام کلثوم، پلی فرهنگی میان ادبیات فارسی و عربی ایجاد کرد. این اثر الهامبخش بسیاری از نویسندگان و شاعران عرب بود تا به زیباییهای ادبیات فارسی بیشتر توجه کنند و آن را در آثار خود بازتاب دهند.
“رباعیات خیام”: فراتر از یک آهنگ
به لطف اجرای برجسته ام کلثوم و نبوغ ریاض السنباطی، “رباعیات خیام” تنها یک آهنگ نبود؛ بلکه تجربهای موسیقایی و فکری شد که ابعاد تازهای به میراث عربی افزود. ترکیب ملودیهای کلاسیک و کلمات عمیق این امکان را فراهم آورد تا پیام رباعیات به شکلی ساده و در عین حال قدرتمند، به دلها نفوذ کند.
در پایان
ام کلثوم تنها یک خواننده نبود؛ او نمادی از گفتوگوهای فرهنگی و خلاقیت انسانی بود. او با “رباعیات خیام” نشان داد که چگونه هنر میتواند مرزهای فرهنگی را درنوردد و مردم را پیرامون پیامی انسانی گرد هم آورد.
“رباعیات خیام”، بهعنوان اثری هنری، همچنان در خاطره جمعی مردم عرب جای دارد و گواهی است بر دیدار دو تمدن بزرگ. جایی که لطافت شعر فارسی و زیبایی موسیقی عربی در صدای ام کلثوم در هم آمیخت و این قطعه جاودانه را به یادگار گذاشت.
دیدگاهها و نظرات ابرازشده در این مقاله لزوماً سیاست یا موضع گزاره را بازتاب نمیدهد.