روز: دلو 30, 1402

آسمانِ تارِ غربت؛ سوهان روح و روان

نذیر رادمنش طاهری وطن من، ملاحمِ تنِ خسته و داروی بدنِ دردمندِ من، کهنه‌شهرِ سیم و زرِ من. من و تو حسِ هم‌زادگی داریم، هم و غمِ ما مشترک است. زاده‌ی تاریخِ نگون‌ایم و حقا که اشاره‌ی تلخ‌ترین صفحه‌ی تاریخ ما اییم. اول و آخرِ ما به یک سررشته می‌رسد، نکبت و تاریکی‌. هردوی ما… ادامه مطلب آسمانِ تارِ غربت؛ سوهان روح و روان