پا به ماه
نگارنده: مصطفی صمدی زن چند دقیقهای میشد که از خواب پريده بود و از شدت درد نمیتوانست دوباره بخوابد. طاقباز دراز کشیده بود. میخواست خودش را به پهلو بچرخاند، نمیتوانست. بلکه دردش بیشتر میشد. دندانهایش را به هم میفشرد تا صدای نالهاش بیرون نشود. احساس میکرد دیوار دندانهایش هر آن فرو میریزد و صدای نالهاش… ادامه مطلب پا به ماه